-چگونه با حضرت امام آشنا شدید؟
انس من با ایشان زیاد بود و یکی از راه های ارتباط من با امام ، مرحوم حاج آقا مصطفی بود که با ایشان بزرگ شدیم ودر آن زمان ، آقا مصطفی هم سن و سال من ومتولد ۱۳۰۹ بود. امام تابستان که به محلات می آمدند ،حاج آقا مصطفی ۱۳-۱۴ سالش بود ، من هم ۱۳-۱۴ ساله بودم، با هم به باغ و گردش می رفتیم و از همان زمان با آقا مصطفی آشنا شدم . این آشنایی باعث شد که در قم هم بتوانم به منزل ایشان آمد و شد بیشتر داشته باشم و انس بیشتری با هم پیدا کنیم. پدر زن من مرحوم آیت الله شهیدی از دوستان امام بود ودر محلات هم که بودند ،امام بیشتر می آمدند به منزل ایشان . ارتباط خانوادگی هم داشتیم . در نتیجه انس زیاد من به امام ، علاقه من ، روز به روز به ایشان بیشتر می شد و با روحیات و افکارشان آشنا می شدم .
امام به محلات که تشریف آورده بودند ، یک ماه رمضان ،راس ساعت پنج بعد از ظهر می آمدند و در مسجد جامع می نشستند و مومنان هم می آمدندو ایشان برای آنان درس اخلاق می گفتند. همان درس های اخلاقی که درکتاب اربعین آمده است ویک مقدارش را هم استنساخ کرده ام . جاذبه ای که مرا به سوی امام کشاند ،همان درس های اخلاقی بود که ما در سن ۱۴ سالگی در مسجد جامعه پای آن می نشستیم . اصلاً مردم محلات هم از همان وقت به ایشان ارادت داشتند.
-شما شاگرد کدام درس های حضرت امام بودید؟
روز اولی که به قم آمدم ، ایشان درس اخلاق می دادند . جمعه ها غروب ، به مدرسه فیضیه تشریف می آوردند و آن درس اخلاق را می گفتند . واقعاً این درس اخلاق ،آن چنان انسان را از گناه بیمه می کرد و آن چنان در طلاب اثر می گذاشت که اگر مثلاً زنی از کناری می رفت ، ما از کنار دیگری راه می رفتیم، که حتی حجم بدن او را هم نگاه نکنیم. بیشتر هم ، آیات مربوط به جهنم را بیان می کردند.
من دو ، سه سال در درس خارج مرحوم آیت الله بروجردی شرکت کردم ، ولی اصولاً درس خارج را نزد امام خواندم. درس خارج من حدود ده سال طول کشید که عمدتاً خدمت امام خواندم . فقه و اصول را هم پیش امام خواندم . چون ارتباط زیادی با امام داشتم ، از وجودشان استفاده می کردم . حتی بسیاری از کتاب های امام را در اخلاقیات ، عرفان و زمینه های مختلف می گرفتم ، می خواندم و پس می دادم.
در مدتی که با امام در ارتباط بودید ، از ویژگی های اخلاقی و روحیه ایشان چه چیزهایی به یاد دارید؟
آن چه برای من و همه در درجه اول اهمیت و جاذبیت قرار داشت ، معنویت امام بود . در محلات که بودیم ، قبل از این که مکلف شوم ، پدر خانمم ، مرحوم آیت الله شهیدی ، از خصوصیات روحی امام در زمان جوانی نقل می کرد. ما قبل از انس با ایشان ، درباره روحیات شان شنیده بودیم.
امام ، در زمان جوانی طلبه خشکی نبودند که همیشه مثلاً روزه بگیرند و ذکر بگویند و نخندند و تفریح نکنند . تفریح هم داشتند ؛ تفریحاتی نظیر این که شب های پنج شنبه دور هم جمع شوند و تاس کبابی درست کنند یا در مدرسه کته ای درست کنند. ولی از همان اول جوانی نقل می کنند که ایشان نماز شب شان ترک نشده بود. از آن اول جوانی مقید بودند غیبت نکنند. حتی ما و شاگردهای ایشان وقتی نزد ایشان می نشستیم ؛ جرات نمی کردیم از کسی حرف بزنیم ، زیرا ایشان با یک نگاه تند ، در همان کلمه اول ، ما راساکتمیکردند.ایشاندراینمواردجذبهخاصیداشتند.
امام به چند چیز مقید بودند :نمازجماعت اول وقت ، تهجد ، غیبت نکردن. حتی در زمان جوانی ، زمانی که هنوز عیال هم نداشتند، دوستان ایشان می گفتند که حتی از گناه صغیره اجتناب می کردند.ایشان این طور منزه و پاک بودند. بعد با عرفان آشنا شدند و استادشان در این زمینه مرحوم شاه آبادی بود که گاهی در کتاب های شان در مورد مرحوم استادشان می گویند:«شیخ عارف ما روحی له الفداه.» ایشان با آن مسائل عرفانی که آشنا شدند،دیگر انس خاصی با خدا داشتند؛ تضرع و زاری و انس با خدا.
در درس شان هم مقید بودند که مطالعه کنند و بنویسند .برنامه منظمی در درس و بحث شان داشتند. به هر حال، هرگز عمرشان را به بطالت نگذراندند.تابستان که می شد،تمام درس های شان را می نوشتند.ایشان بر کتاب وسیله ی مرحوم حاج سید ابوالحسن، همان تابستان ها در محلات حاشیه نوشتند.
آن چه ما از تاریخ زندگی ایشان سراغ داریم ، این است که انسان منظمی بودند. زمان نماز و نیایش شان ، زمان تهذیبشان و زمان تهجدشان مشخص بود.
معمولاً آدم وقتی تازه ازدواج می کند ، قدری از اشتغالات معمولی دور می شود. مرحوم حاج آقا مصطفی از زبان دیگران نقل می کرد که وقتی امام ازدواج کردند ،غروب پس از نماز جماعت می آمدند ، شام می خوردند و می خوابیدند. از آن طرف، آخرهای شب بلند می شدند ، نماز شب و تهجد و مطالعات شان را دنبال می کردد. برنامه ای تنظیم کرده بودند که هم خانواده ناراحت نشوند و هم به تهجد و مطالعه شان برسند.
در بسیاری از مسائل مقید بودند ، تا آنجا که یک قِران از سهم امام مصرف نمی کردند. زمین مشترکی داشتند که از پدرشان به ارث رسیده و دست برادربزرگ شان آقای پسندیده بود. این زمین در ماه درآمدی داشت و از همان درآمد ،ایشان زندگی شان را مرتب می کردند ،به نحوی که با همان درآمد تطبیق کند. ازاین رو ،تا وقتی که مجتهد شدند و صاحب رساله ،هیچ وقت از سهم امام استفاده نکردند و این هم از امتیازاتی بود که ایشان داشتند. به طور کلی با گناه فاصله داشتند و با خدا مرتبط بودند.
آیت الله گلپایگانی:
با رهبر کبیر انقلاب قدس سره ما از دیرباز ارتباطی صمیمی داشتند، بعد از تبعید امام به ترکیه، این مرجع عالی قدر بدون درنگ، فرزند برومندش حاج آقا مهدی را برای اطلاع از وضع روحی و جسمانی امام خمینی(ره)به این کشور فرستاد و از احوال ایشان جویا گردید و در تلگرامی که مخابره نموده مراتب نگرانی خویش را از این وضع اسف باراعلام کرد، در موقع ورود امام به تهران نامه ای حاکی از شادمانی و شعف به امام نگاشت و در وقت ورود امام فقید به قم آن مرجع بزرگوار تا مدخل ورودی شهر مسجد امام حسن مجتبی(ع) به استقبال شتافته و بدین وسیله اشتیاق خود را نسبت به ایشان بروز داد. شهید رجایی پس از ملاقات با آیت الله گلپایگانی می گوید در وهله اول پرسیدم که چه فرمایشی دارید؟ مجموعه مطالبشان این بود که هر چه در توان دارید امام را تقویت نمائید و چون امام رحلت فرمود آیت الله گلپایگانی طی پیامی نوشت: «شخصیتی دعوت حق را لبیک اجابت گفت که با مجاهدت بزرگ و فداکاریها و رهبری های قاطع و محکم خود اسلام را در عالم معاصر زنده کرد و ندای تکبیر توحید را به گوش جهانیان رسانید و مجد و عظمت مسلمانان را به آنان بازگردانید و فریادکوبنده اش دلهای مستکبران ابرقدرت را به لرزه درآورد. مردی دنیای فانی را وداع نمود… که با اتکا به نصرت الهی و شجاعت ایمانی انقلاب اسلامی ایران را به وجود آورد و بر جریان استبداد و استعماری که به این ملت استضعاف شده حکومت داشت، پایان داد و در همه جا مسلمانان و مستضعفان را علیه تباهی برانگیخت.
آیت الله العظمی اراکی(ره):
خاطر نشان نموده است: ایشان (امام خمینی) مرد بسیار جلیلی است و شناختم او را به جلالت، بسیار مرد پاکی است، پاکی نفس دارد، پاکی ذاتی و درونی دارد و این بر همه خلق معلوم شده است، ما در مدت پنجاه سال که با این شخص بزرگ آشنایی پیدا کرده ایم جز تقوا، دیانت، سخاوت،شجاعت، شهامت، بزرگی نفس، بزرگی قلب، کثرت دیانت و جدیت درعلوم نقلی و عقلی و مقامات عالی در او نیافتیم و ندیدیم. مردی با تقوا به تمام معنی و فداکار اسلام به تمام معنی. این مرد قدمردانگی علم کرد و در مقابل کفر ایستاد و ید غیبی هم با اوهمراهی کرد به طوری که محیر العقول بود و در هیچ خانه ای وزاویه ای از زوایای مملکت باقی نماند مگر که گفته شد:مرگ بر شاه… او مانند جدش علی بن ابی طالب(ع) است، یک چنین کسی که کمیاب است و نظیر ندارد…»
آیت الله العظمی حاج میرزا هاشم آملی:
در اعلامیه ای به مناسبت رحلت امام نوشت:«با فاجعه دردناک و جانگداز رحلت حضرت آیت الله العظمی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه ملت مسلمان را اندوهی عمیق وغمی جانکاه فرا گرفت، شخصیت امام که جامع علم و عمل و ایثار ومجاهده بود توانست با رهبری خالصانه خویش در دنیایی که غرق درماده پرستی، ظلم و جور بوده و هست کلمه اسلام و توحید را بلندآوازه سازد. از خداوند متعال می خواهم که مساعی جمیله ومجاهدات خستگی ناپذیر معظم له را به رضوان و قرب خویش ماجورفرماید.
آیت الله العظمی مرعشی نجفی:
در جواب جمعی از طلاب می نویسد: «حضرت آیت الله آقای خمینی دامت برکاته که یکی از مراجع عالم تشیع هستند، از اساطین روحانیت اسلام و مفاخر عالم تشیع(بوده و می باشند). در غائله انتخابات انجمن های ایالتی وولایتی، آیت الله مرعشی همگام با امام خمینی، شدیدترین اعلامیه ها و تلگراف های اعتراض آمیز را صادر نمود و همراه بااوج گیری مبارزات سیاسی مردم ایران به رهبری امام خمینی، به عنوان یکی از پایه های ثابت مبارزه و جهاد درآمد و دفاعیات ایشان از امام در حادثه پانزده خرداد و دستگیری آن قائد بزرگ معروف است و با بیانات آتشین و شدید اللحن خواستار آزادی امام و سایر علما گردید، مکاتبات آن فقیه فقید با حضرت امام خمینی نشان دهنده صمیمیت، همدلی و ارتباط تنگاتنگ بین نامبرده وامام بوده است.
آیت الله العظمی حاج آقا رضا بهاء الدینی:
همواره با اخلاص وصفا از امام خمینی یاد می کرد و آمال و آرزوهای آن فرزانه خودساخته را گوشزد می نمود. ایشان طی بیاناتی فرموده اند: «مابیش از شصت سال امام را می شناختیم. ایشان از ابتدای امر متعبدبودند. در پنجاه سال قبل که شایع بود استاد فلسفه اند، در عین حال همه می گفتند ما چنین مرد حکیمی که تا این اندازه به مسائل، ائمه(ع) و اوضاع امور وارد باشد سراغ نداریم…
آیت الله سید محمود طالقانی:
با شناخت دیرینه ای که از امام داشت وی را یگانه شخصیتی لایق برای به دست گرفتن پرچم رهبری انقلاب اسلامی می دانست و در این ارتباط گفت: «من از دوران طلبگی از نزدیک با ایشان بوده ام و افکار و نظریات و حسن سوابق ایشان برای همه روشن است حضرت آیت الله العظمی خمینی از همان آغاز دارای تقدس خاص و از هر جهت ممتاز بوده و هستند».
علامه حسن زاده آملی:
قبل از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در تهران مشغول تحصیل و تدریس بود و چون شنید امام خمینی (ره) مبلغینی را که برای ایام محرم به نقاط گوناگون برای تبلیغ می روند موظف نموده که مسایل سیاسی اجتماعی جهان اسلام را به گوش مردم برسانند و آنان را از مصائب مسلمین آگاه کنند، از تهران به قم عزیمت نمود و به محضر امام شرفیاب گردید و به ایشان عرض کرد بنده هم مانند دیگران در خدمتم و شما نیز ان شاء الله در اهدافتان موفق خواهید شد و همه با هم دست به دست هم می دهیم و ان شاء الله تعالی کشور را از دست فاسقان و فاجران نجات داده و دین خدا را پیاده می نمائیم .»
حضرت آیت الله جوادی آملی:
که از پرورش یافتگان مکتب امام خمینی است در بیان و بنان به تشریح سیره عملی و نظری استاد خویش پرداخته، در اظهارات خویش می گوید: حضرت امام خمینی – قدس سره – نوآوری های فرهنگی و فکری فراوانی داشت که در سایه آن ها رهبری را تصاحب نموده و قافله دل ها را تسخیر کرد . امام راحل از فکری بلند برخوردار بود که احیانا درلابه لای کتب و آثار علمی سلف صالح به چشم می خورد اما آن ها آن توان را نداشتند که این اندیشه را از علم به عین آورند، اما او این اندیشه های بلند را کاملا ترسیم کرده، عملا پیاده نموده و به همگان فهمانید که می توان آن را عینیت بخشید . . . امام راحل – قدس سره – در نهان و نهاد خود دو کار را انجام داد; یعنی همه خواسته ها را بر قرآن درونی عرضه کرد آن گاه عاقل شد و از نظر کارهای بیرونی نیز سعی کرد که فرشته خوی شود .
عالم محقق حضرت آیت الله سبحانی:
که در جلسات درس امام حضور داشته و از پرتو افکار آن بزرگوار محفوظ بوده در سخنانی گفته است: (امام) در تدریس و سخنرانی استاد بزرگی بود و سخت ترین مسایل را به روشن ترین بیان برای ما می گفت و در سخنرانی هایی ک برای جامعه می کرد اندیشه های عرفانی و اجتماعی را درست روشن می کرد و دارای قلم بود، هم فارسی و هم عربی، مسایل علمی و اندیشه های خود را از همان دوران جوانی می نوشت و ضبط می کرد و آن چه از ایشان منتشر شده روشن است بنابراین امام در میان علما ذو ریاستین است هم ریاست بیان را دارد و هم ریاست قلم را و البته در حوزه هم معروف بودند. و طی مصاحبه ای می گوید: امام خمینی، در روحیه عمیق و گسترده خود عناصر دور از هم را جای داده بود، او مظهر عاطفه و در عین حال قهرمان خرد بود، در برابر ناملایمات سخت متاثر و در برابر گردن کشان مقاوم و سرسخت بود، عارف و سالکی بود که متجاوز از شصت سال نماز شبش ترک نشد و با معبود خود راز و نیازی داشت و احیانا مناجات های خود را در قالب شعر عرفانی ریخته است، غرق در تفکر بود ولی در عین حال سیاست مدار عادل، مدبر و رشیدی بود که با دست آهنین خود سکان کشتی کشور (ایران) را به ساحل نجات رسانید، فیلسوف موشکافی بود که به حق الهیات را خوب درک کرده و بلکه چشیده بود، ولی در مجال و قلمرو فقه انسانی عرفی بود که اندیشه خود را به حد یک پرسشگر عادی که مساله را از امام می پرسید تنزل می داد .
شهید آیه الله مرتضی مطهری:
که در درس اخلاق و عرفان امام شرکت می نمود می نویسد: «. . . اگرچه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در معقولات را نداشتم اما درس اخلاقی که وسیله شخصیت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می کرد، بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آن چنان به وجد می آورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شدیدا تحت تاثیر آن می یافتم . بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس و سپس در درس های دیگری – که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم – انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می دانم راستی که او روح قدس الهی بود.
در جای دیگر می گوید: «من نسبت به امام حالتی چون مولوی به شمس دارم . آن سفر کرده که صدها قافله دل همراه اوست نام او، یاد او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پرخروش او، اراده و عزم آهنین او، استقامت او، شجاعت او، روشن بینی او، ایمان جوشان او، زبانزد خاص و عام است یعنی جان جانان، قهرمان قهرمانان، نور چشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالی قدر و بزرگوار ما حضرت آیه الله العظمی خمینی . . . حسنه ای است که خداوند به قرن ما و روزگار ما عنایت فرموده است . . . . قلم بی تابی می کند که به پاس دوازده سال فیض گیری از محضر آن استاد بزرگوار و به شکرانه بهره های روحی و معنوی که از برکت نزدیک بودن با آن منبع فضیلت و مکرمت کسب کرده ام، اندکی از بسیار را بازگو کنم .»
فرازهایی از بیانات شهید بهشتی درباره امام خمینی:
سخن امام این بود و لو سرکوب کنند، همه ما را بگیرند و بکشند و نابود کنند برای این که ما می میریم اما آرمانمان زنده خواهد بود . . . امام در میان فقهای گران قدر عالم تشیع یکی از ویژگی هایش همین چند بعدی بودن است . از نظر وسعت نظر امام هم فلسفه، هم عرفان، هم فقه، هم اصول، هم حدیث، هم قرآن، همه این ها در دوران خود سازی خود را ساخته و پرداخته و چند رشته از این ها را سال ها در قم تدریس فرموده، به همین دلیل خیلی باز و وسیع می نگرد . . .»
همه هستی شهید آیه الله سعیدی:
در امام خلاصه شده و او زندگی بدون خمینی را بیهوده می دانست و هیچ روزی را بی زمزمه نام او سپری نمی کرد، گزیده ای از سخنان آن شهید در باره امام چنین است: «. . . حضرت آیه الله خمینی نمونه بزرگی است که نظیری برای او نیست . . . من افتخار می کنم که مداح ایشانم و تا جان در بدن دارم از آیت الله خمینی سخن خواهم گفت . . . آنچه امام خمینی را پیشوای امت قرار داد غیر از علم و تقوا و شجاعت . . . ساده زیستی و غم محرومین خوردن او بود . . .»
شهید آیه الله دستغیب:
در میعادگاه عبادی – سیاسی نمازجمعه در دفاع از رهبری و ولایت فقیه اظهار داشت: «واجب است در هر دوره ای مسلمین دور یک محور باشند، یک رهبر الهی داشته باشند . . . در زمان غیبت مهدی (عج) فقیه عادل زمان و امروز حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (رهبر) است و هر کس در مقابل او ایستاد قانون خدا را شکسته است . ولایت فقیه ; یعنی حکومت خدا، حکومت رسول خدا (ص)، رسول خدا (ص) ولایت کرد سرپرستی کرده لشکرکشی کرد و تمام امور مسلمین را به عهده داشت، حال امام هم دنباله آن راگرفته اند، بزرگ ترین گناه یک قوم که دارای یک رهبر الهی است، مخالفت بااین رهبر است و بزرگترین عبادت جهت آن قوم اطاعت از چنین رهبری است و بزرگ ترین دام شیطان جدایی ملت مسلمان از رهبر الهی است . شهید دستغیب از آن جایی که به امام خمینی، عشق می ورزید یکی از مساجدی را که در شیراز بنا نهاد، روح الله نامید، مثل این که در امام امت بیش تر محو می شد و می خواست نام او تا ابد زنده تر بماند، هرچه می پرسند نام فلان مسجد یا مکان را چه بگذاریم می فرمود: خمینی روح الله .
شهید آیت الله قاضی طباطبایی:
، پس از تحمل زندان و مدتی بستری شدن در بیماستان در اواخر سال ۱۳۴۳ه . ش به عراق تبعید گردید، در این مدت با امام خمینی که مدتی قبل از ایشان به نجف تبعید گردیده بود، ارتباطی نزدیک پیدا کرد. و چون به ایران بازگشت منزلش یکی از عمده محل های توزیع بیانیه ها، نوارها و رساله امام بود، او که سال ها نزد امام تلمذ کرده و از انوار وجودی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران بهره برده بود عشق و علاقه عمیقی به امام داشت و حتی در سال هایی که نام بردن از امام بزرگوار ممنوع بود، علنا در منابر از ایشان اسم برده و خود را شاگرد او می خواند و براین امر افتخار می نمود .
شهید آیت الله دکتر مفتح:
عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالی ترین سطح نزد رهبر کبیر انقلاب آموخت و علاوه بر روابط شاگردی و استادی با امام پیوندی صمیمانه داشت، وی در سخنان پرشوری که در سیزدهم بهمن ۱۳۵۷ ایراد نمود خاطر نشان ساخت: تشریف فرمایی رهبر بزرگ، با این شوکت و عظمت و هیجان بار دیگر این آیه کریمه «قل جاءالحق و زهق للباطل ان الباطل کان زهوقا» را مصداق عملی داد، واقعا چنین هیجانی در تاریخ بی سابقه بوده است . این همه شور و احساس نشان دهنده عشق و علاقه به حقیقت است . . . بدون علت نیست که یک فرد این قدر در دنیا عظمت پیدا می کند این نمودار همان آیه کریمه حق پایدار است همین سخن معروف «ان الباطل جوله و للحق دوله » باطل یک چند روزی جولان دارد و نابود می شود و حق ثبات دارد . (۲۴) و در سخن دیگری می گوید: «مردم به این دلیل قانون اساسی را تصویب کردند که امام تصویب کرده بود و این یک امر موقت و زود گذر نیست مردم به این دلیل از امام حمایت می کنند چون به صداقت و رهبری ایشان اعتقاد دارند .»
شهید آیه الله قدوسی:
در محضر امام خمینی دریایی از علوم، دقت و قدرت علمی یافت و در مکتب آن رهبر فرزانه علاوه بر مسائل درسی جنبه های معنوی، تقوا و زهد و اخلاص امام خمینی به شدت مورد توجه او قرار گرفت و در وجود آن بزرگوار شخصیتی را مشاهده کرد که از مرز هوی و هوس و مسایل دنیایی گذشته و چنان محو در انجام وظیفه و متوجه به خداوند است که کوچک ترین لغزشی در مسائل از او سر نمی زند، جنبه های معنوی امام تاثیری شگرف و عظیم در روح شهید قدوسی باقی گذاشت که تا آخر عمر نه تنها اثر آن باقی ماند، بلکه آن شهید پیوسته از این تاثیرات و از عجایب و شگفتی هایی که از امام دیده بود با احترام، تکریم و تجلیل سخن می گفت .
شهید دکتر محمد جواد باهنر:
در مصاحبه با حامد الگار برای معرفی امام و تاریخ آشنایی خود با رهبر انقلاب اظهار داشت: «از سال های ۱۳۳۳تا ۱۳۴۱ به مدت هشت سال به عنوان یک طلبه در کلاس درس ایشان شرکت می کردم، بهتر از این نمی توان گفت که امام خمینی یک انسان اسلامی است با همه ابعادش، بدون این که اظهار تعجبی در این قضاوت بشود . . . همیشه حالتی از وارستگی، غنای فکری و حالت عهد در وجودشان دیده می شود . در درس عرفان چنان اوج روحی به انسان می داد که احساس می کردیم دیگر تهی از تمامی این متعلقات مادی می باشیم و پروازی روحی به ما دست می داد . امام خمینی در برخوردهای شخصی خود همیشه همراه با قاطعیت و پاسخ های کوتاه می باشد و از اتلاف وقت و بیهودگی جلوگیری می کنند ولی در عین حال انسان احساس انس می کند و هیچ وحشتی از تماس نیست .»
استاد محمد رضا حکیمی:
یکی از عناصر برجسته و والایی را که در ساختن انقلاب اسلامی نقشی شگرف داشت ویژگی های شخص رهبر می داند و می افزاید: امام خمینی از نظر عمل و علم، درک وسیع اسلامی، تقوای اصولی و مراحل باطنی در حد یکی از بزرگ ترین شخصیت های اسلامی در میان عالمان بزرگ اسلام، در طول قرون تاریخ این دین می باشد و به نظر وی جامعیت امام خمینی در علوم اسلامی، تهذیب نفس، پاکی اخلاقی، شور و شوق مناجات، سلوک قلبی، زهد و اعراض از دنیا و شجاعت کم مانند، هوش بیکران در شناخت دسیسه ها و نیرنگ ها، قطع علاقه از هر چه غیر از حکمت و حقیقت است، دلنشین بودن سیما و حسن هیئت ظاهر، نفوذ عمیق و خدانگاهی که حاکی از صدق و پاکی عمیق قلب است، این ها همه (پس از مقام نیل ناپذیر پیامبران وامامان) بدانگونه که در امام خمینی است در کمتر کسی به هم می رسد و این حاکی است از عنایت خاص ازلی و زمینه تقدیر که خداوند برای این برهه از تاریخ اسلام، و حفظ دین و دفاع از حقوق محرومین حضور این انسان بزرگ را در حیات بشری مقدر کرده است .»
آیه الله ربانی املشی:
از تاثیر نفس امام در درس اخلاق سخن گفته و خاطر نشان ساخته: برای ما همه چیز امام آموزنده بود، همه خوبی ها را داشت، شهامت، شجاعت و صراحت لازم رهبری را دارا بود . افکار سیاسی خیلی عالی و بلندی داشت، ولی مسئله ای که برایم خیلی مهم بود و بیش از همه چیز جلب توجه می کرد، تقوا و تارک هوی بودن امام بود، این خصلت های برجسته بود که مرا و عده کثیری را فریفته امام ساخته بود به طوری که از جان و دل او را دوست می داشتیم . در وجنات امام همیشه آینده درخشان را مشاهده می کردم و بعدها معلوم شد که نظرم صائب بود. خیلی وقت ها در کارهای ایشان نصرت وامداد الهی را می بینم .»
علامه محمد تقی جعفری:
طی بیاناتی به تشریح ابعاد گوناگون عرفان مثبت پرداخته و در فرازی از سخنان خود این حقیقت را مطرح کرده که شخص عارف قدرت را در مسیر حیات معقول به کار می اندازد و به این اعتقاد رسیده که مقدس ترین تجلی قدرت در مهارکردن، تعدیل و تنظیم آن در مسیر جاذبه کمال می باشد و این تجلی مقدس قدرت الهی در دست امیرالمومنین (ع) بود که هرگز جز در احیای حق و امحای باطل به کار نیفتاد، هماهنگی عرفان با قدرت همان فرو رفتن در قدرت الهی است و به نفس مطمئنه رسیدن چون در جلسه ای از هر دری درباره قدرت های بزرگ دنیا سخن می رفت، حضرت امام خمینی فرمود: تاکنون به یاد ندارم از چیزی یا کسی ترسیده باشم، جز خداوند متعال در سال ۱۳۴۳ بعد از آن که آزاد شدند و در مسجد اعظم قم سخنرانی نمودند، گفتند: «والله من به عمرم نترسیدم، آن شبی هم که آن ها مرا می بردند، من آن ها را دلداری می دادم، آری قدرت علمی و معرفتی گاهی به درجه ای می رسد که شخص عالمی چون امام خمینی این قدر قدرت ها را ناچیز می بیند و گامی فراتر نهاده از بالا به امور می نگرد.
آیه الله عمید زنجانی:
که از دومین سال ورود به حوزه علمیه قم در سال ۱۳۳۱ ه . ش با نام و شخصیت امام آشنا شده است، طی خاطراتی می گوید: «آن چه در اولین برخورد در خود احساس نمودم با توجه به سابقه ذهنی که از شخصی به نام حاج آقا روح الله داشتم جلوه ای از علم امام صادق (ع) و شجاعت و وقار جدش علی (ع) و شمایی از شخصیت جامع پیامبر (ص) بود . در آن روزها طلبه هیجده ساله ای بودم که می خواستم از همه حالات امام برای خود اسوه و الگو بگیرم، علم جامع، اخلاق، عرفان، وقار و تعبد و حتی پاکیزگی ظاهری امام برایم الگو بود .»
آیه الله سید مصطفی خوانساری:
که با حضرت امام ارتباط زیادی داشته، می گوید: هرگاه از ایشان صحبت به میان می آید متاثر می شوم، واقع مطلب این است که منقلب می گردم شاید باور نکنید اگر بگویم کمتر کسی را سراغ دارم که مانند ایشان اهل عبادت و تهجد باشد، در امام عبادت و تهجد اگر بی نظیر نبود یقینا کم نظیر بود، آن شخصیت بزرگ دارای ابعاد گوناگونی بود، فضائل علمی و عملی داشت که منحصر در خودش بود و با خودش هم برد و به هیچ کس نداد . تهجدات، گریه ها و حالت فوق العاده ای که داشت منحصر به فرد بود، ایشان استعداد ذاتی منحصر به خودش داشت، مجمع الفضایل و ذخیره الهی برای اسلام و مسلمانان بودند .
آیه الله سید محمد حسینی همدانی:
(ازشاگردان مرحوم آیه الله میرزا حسین نائینی) حضرت امام خمینی را به عنوان نابغه جهان اسلام معرفی کرده و افزوده است: امام خمینی (ره) به راستی لقمان علماست، (او) به گونه ای استقامت ورزید و بخشید که هیچ کس نمی تواند منکر شود مگر کسی بخواهد امور بدیهی را انکار کند، ما در گذشته عرفا، فقهاو علمای بزرگی داشتیم اما تاریخ هیچ نشان نمی دهد که آن بزرگان به جز در رشته خودشان در زمینه دیگری کار فوق العاده ای داشته باشند، در مدت کمی واقعا تمام مردم را به صورت یک عده فدایی اسلام درآوردند، این امر فوق العاده نیست؟ این یک کرامت بزرگ و درخور تحسین نیست؟ من نمی دانم چگونه کسانی می توانند منکر این حقایق شوند؟
آیه الله امامی کاشانی:
گفته است: «در مدت هفت سالی که در جلسات درس امام بودم نکاتی به چشمم می خورد که عبارت است از جنبه معنوی و روحانی ایشان که وقتی جایی وارد می شدند، حتی اگر کسی شاگرد ایشان نبود به طرف امام جذب می شدند، ایشان توحید عجیبی داشتند، نصایحی می کردند که از آن توحید می بارید، حضرت امام در احترام نسبت به بزرگان از علما و فقها تکریم خاصی داشتند و بزرگان را با عظمت یاد می کردند، در عین قاطعیت مهربان و دلسوز بودند، تمام وجودش برکت و بهره رساندن بود ولی در عین حال کم مصرف بود .»
آیه الله حسین مظاهری:
در سال ۱۳۳۲ ش . برای تحصیل علوم دینی به قم عزیمت نمود و چون مقدمات و سطح را در اصفهان به پایان رسانیده بود از همان بدو ورود به قم در درس امام خمینی حضور یافت . و پس از چند ماه از خواص ایشان گردید و متجاوز از سی سال از محضر امام استفاده نمود، وی طی خاطراتی می گوید: «درس ایشان (امام) فقط تعلیم و تعلم نبود بلکه مقید بودند در ضمن تعلم، تهذیب هم باشد، آنچه برای ما اعجاب انگیز و از الطاف بزرگ ایشان بود، تهذیب عملی بود، آنچه من فراموش نمی کنم ابهتی بود که از معظم له در مجالس حکمفرما می شد و محبتی بود که در دل همگی رسوخ داشت .»
آیه الله ابراهیم امینی می گوید: «خصوصیات اخلاقی و مراتب اخلاص و ایثار و استقامت و قاطعیت و صفای باطنی امام خمینی در این زمان بر کسی پوشیده نیست، یکی از ویژگی های امام مبارزه با خواسته ها و هواهای نفسانی و کوشش برای اخلاص بود از مناظره، جدال و خودنمایی در بحث اجتناب می کرد، از مجموع حالات امام استنباط می کردم که مراقب و مواظب نفس خودش می باشد و با تمایلات مبارزه می کند و به همین جهت از عمق جان دوستش می داشتم .»
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.