پدر ایشان سید مصطفی موسوی فرزند علامه سید احمد موسوی در ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ ه.ش. در شهرستان خمین به دنیا آمد. پس از ازدواج برای ادامه تحصیلات راهی اصفهان شد و بعد از مدتی به نجف اشرف و سامرا هجرت کرد و بیش از پنج سال از محضر بزرگانی چون میرزای شیرازی سود برد و در زمره علما و مجتهدین عصر خود قرار گرفت. ایشان به دعوت مردم خمین به این شهر بازگشت و زعامت و پیشوایی اهالی خمین و حومه را عهده دار شد. مقاومت سید مصطفی در برابر زورگویان حکومتی که همگی حامیان خانهای آن روز بودند و حمایتهای او از مظلومان شهری و روستایی، عرصه را بر زمینداران خمین تنگ کرده بود همین امر موجب شد که در تاریخ اسفند ۱۲۸۱ در راه خمین به اراک مورد سوء قصد اشرار قرار گرفته و بر اثر اصابت گلوله در چهل سالگی به شهادت برسد.
مادر امام خمینی هاجر خانم، از خاندان علم و تقوا و فرزند آیتالله میرزا احمد خوانساری است.امام دایهای نیز به نام ننه خاور داشت. پدر ایشان به ننه خاور گفته بود: « تا وقتی که پسرم روح الله را شیر می دهی، دست به سوی هیچ سفرهای جز سفره خود و یا غذایی که از خانه من برای تو فرستاده می شود، دراز مکن». امام خمینی پنجمین ماه عمر خود را با درد یتیمی آغاز کرد و از آن پس مادر گرامیاش و عمه بزرگوارش¬،¬بانوصاحبه¬¬خانم،-تربیت¬¬او¬¬را¬عهده¬دار¬بودند.
امام خمینی پنجمین ماه عمر خود را با درد یتیمی آغاز کردند و از آن پس مادر و عمه بزرگوارشان، تربیت ایشان را عهده دار بودند. پس از دو سال و نیم از جنگ بینالمللی اول اجساد کشته شدگان جنگ، شهر را به عزا و وبا مبتلا کرد. ماست موثرترین دارو برای کاهش آثار وبا بود اما قشون روس، ماستها را از خانه میگرفتند و خود را ایمن میکردند. مادر گرامی روح الله، هر از گاه فرزندش را با مشکی پر از ماست به در خانه بیماران میفرستاد اما خانه پدری روح الله نیز از گزند وبا مصون نماند و نخست صاحبه خانم، عمه شجاع و فداکار و اندکی پس از او در سال ۱۲۹۷ شمسی ۱۳۳۶ قمری هاجر، مادر روح الله، دار فانی را وداع گفت (۱).
حضرت امام از سنین کودکی و نوجوانی با بهره گیری از هوشی سرشار، قسمتی از معارف متداول روز و علوم مقدماتی و سطح حوزه های دینیه، از آن جمله ادبیات عرب، منطق و فقه و اصول را نزد معلمین و علمای منطقه (نظیر آقا میرزا محمود افتخارالعلما، مرحوم میرزا رضا نجفی خمینی، مرحوم آقا شیخ علی محمد بروجردی، مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانی و مرحوم آقا عباس اراکی و بیش از همه نزد برادر بزرگش آیت اللّه سید مرتضی پسندیده) فراگرفت و در سال ۱۲۹۸ ه. ش. عازم حوزۀ علمیه اراک شد. اندکی پس از هجرت آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی ـرحمه اللّه علیه ـ (نوروز ۱۳۰۱ هجری شمسی، مطابق با رجب المرجب ۱۳۴۰ هجری قمری) امام خمینی نیز رهسپار حوزه علمیه قم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را نزد اساتید حوزۀ قم طی کرد، که می توان از فراگرفتن تتمّه مباحث کتاب مطوّل (در علم معانی و بیان) نزد مرحوم آقا میرزا محمدعلی ادیب تهرانی و تکمیل دروس سطح نزد مرحوم آیت اللّه سید محمدتقی خوانساری، و بیشتر نزد مرحوم آیت اللّه سید علی یثربی کاشانی و دروس خارج فقه و اصول نزد زعیم حوزۀ قم آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی ـرضوان اللّه علیهم ـ نام برد.
روح حساس و جستجوگر امام خمینی باعث می شد تا ایشان تنها به ادبیات عرب و دروس فقه و اصول بسنده نکند و به دیگر رشته های علمی نیز علاقه مندانه روی آورد. از این رو همزمان با فراگیری فقه و اصول نزد فقها و مجتهدینِ وقت به فراگیری ریاضیات و هیئت و فلسفه نزد مرحوم حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و ادامه همین دروس به اضافۀ علوم معنوی و عرفانی نزد مرحوم آقا میرزا علی اکبر حکمی یزدی و عروض و قوافی و فلسفه اسلامی و فلسفه غرب نزد مرحوم آقا شیخ محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی و عالیترین سطوح عرفان نظری و عملی را به مدت شش سال نزد مرحوم آیت اللّه آقا میرزا محمدعلی شاه آبادی ـ اعلی اللّه مقاماتهم ـ بپردازد. امام خمینی با آیت اللّه حاج میرزا جواد ملکی تبریزی نیز مأنوس بود و از ایشان به نیکی یاد می کرد (۲).
امام تدریس کتب فلسفی را در حالی که بیش از ۲۷ سال نداشتند، آغاز کردند و در کنار درس فلسفه به تدریس اخلاق همت گماردند. عمّال رضاشاه برای تعطیلی این درس فشار میآوردند که با مقاومت امام به نتیجه نرسیدند اما ناچار شدند برنامه درس اخلاق را از مدرسه فیضیه به مدرسه حاج ملاصادق در منطقه دوردست شهر منتقل کردند. در کنار اینها به تدریس دروس فقه و اصول میپرداختند.
تدریس علوم منقول و خارج فقه و اصول را در سال ۱۳۲۵ ه.ش. همزمان با ورود آیتالله بروجردی به قم آغاز کردند.در تبعید در شهر نجف هم با اصرار طلبهها درس را آغاز و بهمنماه ۱۳۴۸ درس ولایت فقیه را در ۱۳ جلسه ارائه کردند (۳).
آثار امام خمینی
سیر تالیفی امام از مسائل عقلی آغاز گردیده و در زمینه اخلاقیات، فقه و اصول ادامه یافته است. در حدود ۲۷ سالگی کتاب مصباحالهدایه را به رشته تحریر درآوردند که بعضی از علمای بزرگ معاصر بر آن حاشیه زدهاند. در ۲۹ سالگی شرحی بر دعای ماه رمضان نگاشتند و بعد آن کتاب اربعین حدیث. علاوه بر آن ۲۱ عنوان کتاب دیگر نگارش کردهاند که عبارتند از: (۴).
کشف اسرار، تحریر الوسیله، ولایت فقیه، جهاد اکبر، مناسک حج، آداب الصلاه، سر الصلاه، تفسیر سوره حمد، طلب و اراده، شرح دعای سحر، کتاب البیع (۵ جلد)، کتاب الطهاره (۴ جلد)، استفتائات (۳ جلد)، رساله توضیح المسائل، وصیت نامه سیاسی الهی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، صحیفه امام (صحیفه نور) ۲۲ جلد، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، مناهج الوصول الی علم الاصول (۲ جلد)، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس، انوار الهدایه فی التعلیقه علی الکفایه (۲ جلد)، رسائل (شامل چند رساله در علم اصول مثل «لاضرر و لا ضرار»، استصحاب، تعادل و تراجیح، اجتهاد و تقلید وتقیه(۵).
امام خمینی در سال ۱۳۰۸ ه. ش با خانم خدیجه ثقفی ملقب به قدس ایران ازدواج کرد. عقد آنان در ماه مبارک رمضان، در شاه عبدالعظیم منعقد گردید. همسر امام خمینی دختر آیت الله میرزا محمد ثقفی صاحب تفسیر روان جاوید، از علمای متجدد تهران و از شاگردان مرحوم آیت الله العظمی حائری یزدی بود. ایشان از نعمت هوش و استعداد ذاتی، حافظهای فوق العاده، پشتکار و علاقه وافری به تحصیل دانش برخوردار بود و تحصیلات کلاسیک علوم جدید را در دبیرستانهای تازه تأسیس در آن دوره کسب کرده بود و زبان فرانسه را به خوبی در مدرسه و زبان عربی را نزد حضرت امام آموخته بود. بر شعر و ادب فارسی، مانند غزلیات حافظ و سعدی یا کتاب بوستان و گلستان سعدی و کلیله و دمنه و دیگر کتب ادبی تسلط داشت.
حاج سیدمحمد صادق لواسانی، دوست مشترک آیت الله ثقفی و امام خمینی مسبب آشنایی این دو خانواده بود. همسر امام خود می فرماید: آقای لواسانی ایشان را به امام معرفی می کند و خود مأموریت خواستگاری از این خانواده را بر عهده می گیرد، اما پاسخ دختر مورد نظر «نه» است. او از قم بدش می آمد و زندگی با طلبه را نمی پسندید؛ به هر حال ۱۰ ماه طول می کشد تا خانم جواب مثبت دهند. پنج بار خواستگاری انجام می شود. او می گوید: «حین همین جلسات که آقای لواسانی می آیند و می روند، ایشان خواب می بیند: وارد اتاقی می شود که سه سید نورانی نشسته بودند. یک پیرزنی آمد و من از او پرسیدم که اینها چه کسانی هستند؟ او گفت: آن وسطی پیامبر اکرم (ص) است و آنکه سمت راست نشسته امیرالمؤمنین (ع) است و سمت چپی امام حسن (ع) است، اما تو که از اینها بدت می آید! من پاسخ دادم که از اینها بدم نمی آید، اینها ائمه من هستند. چرا باید بدم بیاید؟ خیلی هم دوستشان دارم. پیرزن بار دیگر اصرار کرد که نه، تو از اینها بدت می آید!» خواب را برای مادربزرگ نقل می کنند. او به ایشان گفت که چون این سید [امام] را رد می کنی، این خواب را دیده ای. در نهایت با توجه به این خواب و نظر مثبت پدر، جواب مثبت می دهد و ازدواجی پر برکت میان آن دو شخصیت ویژه که حقیقتاً هم کفو و هم تراز یکدیگر بودند در ماه مبارک رمضان، در شاه¬عبدالعظیم منعقد¬ می¬گردد.
امام خمینی، به شدت به همسر خود علاقه مند بودند و او را مورد تکریم قرار می دادند و همواره به فرزندان و خانواده خود احترام به مادر را توصیه می کردند و برخلاف رسم آن زمان در امور منزل به همسرشان کمک می کردند. همسر امام می گوید: امام(ره) همیشه احترام مرا داشتند. هیچ وقت با تندی صحبت نمیکردند. اگر لباس و حتی چای میخواستند، میگفتند: ممکن است بگویید فلان لباس را بیاورند؟ گاهی اوقات هم خودشان چای میریختند. در اوج عصبانیت، هرگز بیاحترامی و اسائه آداب نمیکردند. همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف میکردند. تا من نمیآمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمیکردند. به بچهها هم میگفتند صبر کنید تا خانم بیاید. ولی این طور نبود که بگویم زندگی مرا با رفاه اداره میکردند. طلبه بودند و نمیخواستند دست، پیش این و آن دراز کنند، همچنان که پدرم نمیخواست. دلشان میخواست با همان بودجه کمی که داشتند، زندگی کنند، ولی احترام مرا نگه میداشتند و حتی حاضر نبودند که من در خانه کار بکنم. همیشه به من میگفتند: جارو نکن. اگر میخواستم لب حوض روسری بچه را بشویم، میآمدند و میگفتند: بلند شو، تو نباید بشویی. من پشت سر ایشان اتاق را جارو میکردم و وقتی منزل نبودند، لباس بچهها را میشستم.
حاصل این ازدواج ۳ پسر و ۵ دختر بوده است که سه تن از فرزندان در دوران کودکی از دنیا رفتند و ۵ فرزند دیگر که به کمال رسیده اند، به ترتیب سن عبارتند از: سید مصطفی خمینی، صدیقه مصطفوی، فریده مصطفوی، فهیمه مصطفوی و سید احمد خمینی. امام خمینی و همسرشان توجه خاصی به تربیت فرزندان داشتند و نامه های امام به خانواده بیانگر آن است که امام در سالهای تبعید نیز علیرغم سختی ها، به این مهم توجه داشته اند. این نامه ها را در جلد اول و دوم صحیفه امام با عنوان نامه های خانوادگی می توان مطالعه کرد. خانواده امام خمینی نیز در طول زندگی پر برکت ایشان، خالصانه در خدمت امام بوده و همواره از هدف ایشان دفاع می کرد. (۶)
روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینـش اعتقادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیاسى و اجتماعى طـول دوران زندگى امام خمینی داشته است. مبارزات ایشان از آغاز نـوجـوانـى آغاز, و سیر تکاملى آن به مـوازات تکامل ابعاد روحى و علمى امام خمینی از یکسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایران و جـوامع اسلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مختلف ادامه یـافته است و در ســـال ۱۳۴۰ و ۴۱ ماجراى انجمنهاى ایالتى و ولایتى فرصتـى پـدید آورد تا امام خمینی در رهبـریت قیام و روحـانیت ایفاى نقـش کنـد و بـدیـن تـرتیب قیام سراسرى روحانیت و ملت ایران در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ با دو ویژگـى برجسته یعنى رهبرى واحد امام خمینى و اسلامـى بـودن انگیزه ها, و شعارها و هدفهاى قیام, سرآغازى ششـد بر فصل نـویـن مبارزات ملت ایران که بعدها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفـى شد.
پـس از رحلت آیه الله العظمى حایرى ( ۱۰ بهمـن ۱۳۱۵ ه.ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهدید مى کرد. علماى متعهد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیه قـم را آیات عظام : سید محمد حجت, سید صدر الدیـن صدر و سید محمد تقـى خـوانسارى ـ رضوان الله علیهم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بخصوص پـس از سقوط رضاخان, شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجـردى شخصیت علمـى بـرجسته اى بـود که مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مرحوم حایرى و حفظ کیان حـوزه باشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیه الله حایرى و از جمله امام خمینـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام خمینی در دعوت از آیه الله بروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش کرد.
امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال ۱۳۲۸ طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با همکارى آیه الله مـرتضـى حایـرى تهیه کرد و به آیه الله بروجردى (ره) پیشنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مورد استقبال و حمایت قرار گرفت .
اما رژیـم در محاسباتـش اشتباه کرده بود. لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى که به موجب آن شرط مسلمان بودن, سوگند به قرآن کریـم و مرد بـودن انتخاب کنندگان و کاندیداها تغییر مـى یافت در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ ه.ش به تصـویب کـابینه امیـر اسـد الله علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگه داشتـن هدفهاى دیگر بـود. حذف و تغییر دو شـرط نخست دقیقا به منظور قانـونـى کـردن حضـور عناصر بهایـى در مصادر کشـور انتخاب شـده بـود. چنانکه قبلا نیز اشاره شد پشتیبانى شاه از رژیـم صهیـونیستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرائیل شرط حمایتهاى آمریکا از شاه بـود. نفوذ پیروان مسلک استعمارى بهأیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمینـى به همراه علماى بزرگ قـم و تهران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مزبور پـس از تبادل نظر دست به اعتراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام خمینی در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شاه و گوشزد کـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمیه در ایـن شـرایط بسیار مـوثـر وکارساز بـود. تلگرافها و نامه ها سرگشاده اعتـراض آمیز علما به شاه و اسد الله علـم مـوجى از حمایت را در اقشار مختلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافهاى امام خمینـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود.
بدیـن ترتیب ماجراى انجمنهاى ایالتى و ولایتـى تجربه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بویژه ازآن جهت بـود که طى آن ویژگیهاى شخصیتـى را شناختنـد که از هر جهت براى رهبـرى امت اسلام شایسته بـود. با وجـود شکست شاه در ماجـراى انجمنها, فشار آمرکا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامه یافت. شاه در دیماه ۱۳۴۱ هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خویـش را بر شمرد و خـواستار رفراندوم شد . امام خمینى بار دیگر مراجع و علماى قـم را به نشست و چاره جویى دوباره فراخواند .
با پیشنهاد امام خمینى عید باستانـى نـوروز سال ۱۳۴۲ در اعتراض به اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامیه حضرت امام خمینى از انقلاب سفید شاه به انقلاب سیاه تعبیـر و همسـویـى شـاه بـا اهـداف آمریکا و اسرایل افشا شده بـود . از سوى دیگر، شاه در مورد آمادگى جامعه ایـران بـراى انجام اصلاحات آمـریکا به مقامات واشنگتـن اطمینان داده بود و نام اصلاحات را انقلاب سفیـد نهاده بـود. مخالفت علما براى وى بسیار گران مى آمد .
امام خمینى در اجتماع مردم، بى پروا از شخص شاه به عنـوان عامل اصلـى جنایات و هم پیمان با اسـرائیل یاد مـى کـرد و مـردم را به قیام فرا مـى خواند. امام خمینى در سخنرانى خـود در روز دوازده فروردیـن ۱۳۴۲ شدیدا از سکـوت علماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انتقاد کرد و فرمود : امروز سکـوت همراهى با دستگاه جبار است حضـرت امام روز بعد ( ۱۳ فـروردیـن ۴۲ ) اعلامیه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منتشر ساخت . راز تاثیر شگفت پیام امام خمینى و کلام امام در روان مخاطبینـش که تا مرز جانبازى پیـش مـى رفت را باید در همیـن اصالت انـدیشه، صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو کـرد .
سال ۱۳۴۲ با تحریـم مراسـم عید نوروز آغاز و با خـون مظلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مـورد نظر آمریکا اصرار مـى ورزید و امام خمینى بر آگاه کردن مردم و قیام آنان در برابر دخـالتهاى آمـریکـا و خیـانتهاى شاه پـافشـارى داشت. در چهارده فروردیـن ۱۳۴۲ آیه الله العظمـى حکیـم از نجف طـى تلگرافهایى به علما و مراجع ایران خـواستار آن شد که همگـى به طـور دسته جمعى به نجف هجرت کنند. این پیشنهاد براى حفظ جان علما وکیان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام خمینى بـدون اعتنا به ایـن تهدیـدها, پاسخ تلگراف آیه الله العظمى حکیـم را ارسال نمـوده و در آن تاکید کرده بـود که هجرت دسته جمعى علما و خالـى کـردن حـوزه علمیه قـم به مصلحت نیست. ایشان در پیامـى( به تایخ ۱۲ / ۲ / ۱۳۴۲ ) بمناسبت چهلـم فاجعه فیضیه بـر همـراهـى علما و ملت ایران در رویارویـى سـران ممـالک اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائیل غاصب تـاکیـد ورزیـــد وپیمـانهاى شـاه و اسرائیل را محکـوم کرد .
ماه محرم ۱۳۴۲ که مصادف با خرداد بـود فرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهایت استفاده را در تحـریک مردم به قیام علیه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمینى در عصر عاشـوراى سال ۱۳۸۳ هجرى قمـى( ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ شمسى ) در مدرسه فیضیه نطق تاریخـى خـویـش را که آغازى بر قیام ۱۵ خرداد بود ایراد کرد .در همیـن سخنرانى بـود که امام خمینى با صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى کنـم، اى آقاى شاه ! اى جناب شاه! مـن به تو نصیحت مى کنم دست بردار از این کارها، آقا اغفال مى کنند تو را. مـن میل ندارم که یک روز اگر بخـواهند تـو بروى، همه شکر کنند … اگر دیکته مى دهند دستت و مى گـویند بخـوان، در اطـرافـش فکـر کـن …. نصیحت مرا بشنـو … ربط ما بیـن شاه و اسرأیل چیست که سازمان امنیت مـى گـوید از اسرائیل حـرف نزنیـد … مگر شاه اسرائیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش کـردن قیام را صادر کـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه ۱۴ خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد ۴۲ ) صـدها کماندوى اعزامـى از مرکز، منزل حضرت امام خمینى را محاصره کردند و ایشان را در حالیکه مشغول نماز شب بـود دستگیر و سـراسیمه به تهران بـرده و در بازداشتگاه باشگاه افسـران زندانـى کـردنـد و غروب آنروز به زندان قصر منتقل نمـودنـد . صبحگاه پانزده خرداد خبـر دستگیرى رهبـر انقلاب به تهران، مشهد، شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .
نزدیکترین ندیم همیشگى شاه، تیمسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بکارگیرى تجربیات و همکارى زبده ترین ماموریـن سیاسى و امنیتى آمریکا براى سرکـوب قیام و همچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربار و امراى ارتـش وساواک در ایـن ساعات پرده بـرداشته و تـوضیح داده است که چگـونه شاه و ژنرالهایـش دیـوانه وار فرمان سرکـوب صادر مى کردند .
امام خمینـى، پـس از ۱۹ روز حبـس در زندان قصـر به زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .با دستگیرى امام خمینى و کشتار وحشیانه مـردم در روز ۱۵ خـرداد ۴۲، قیام ظاهرا سرکوب شد. امام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن به سئوالات بازجـویان, با شهامت و اعلام اینکه هیئت حاکمه در ایـران و قـوه قضأیه آنرا غیر قانـونـى وفاقـد صلاحیت مـى داند، اجتناب ورزید. در شامگاه ۱۸ فروردیـن سال ۱۳۴۳ بدون اطلاع قبلـى, امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. به محض اطلاع مردم, شادمانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشکـوهـى در مـدرسه فیضیه و شهر به مـدت چنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام ۱۵ خـرداد در سال ۱۳۴۳ با صـدور بیانیه مشتـرک امام خمینـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشته شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمینـى در همیـن روز ( ۴ آبـان ۱۳۴۳ ) بیانیه اى انقلابـى صادر کرد و درآن نـوشت : دنیا بـدانـد که هر گرفتارى اى که ملت ایـران و ملل مسلمیـن دارنـد از اجـانب است، از آمـریکاست، ملل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریکـا خصـوصـا متنفــر است … آمـریکـاست که از اسرائیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى کنـد. آمریکاست که به اسرائیل قـدرت مـى دهـد که اعراب مسلـم را آواره کند. افشاگرى امام خمینى علیه تصـویب لایحه کاپیتـولاسیون، ایران را در آبـان سـال ۴۳ در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .
از طـرف دیگـر به مـوجب سنـدهـایـى که بعد از پیــــروزى انقلاب اسلامـى منتشر شد، کسانـى همچـون آقاى شریعتمدارى در ایـن زمان ( آبان ۴۳ ) از مـوقعیت و نفـوذ خـود استفاده کرده و کـوشیدنـد تا طـرفـداران خـویـش را وادار به سکـوت و عدم حمایت از دعوت امام خمینى نمایند . سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ دوباره کماندوهاى مسلح اعزامـى از تهران, منزل امام خمینى در قـم را محاصره کردند. شگفت آنکه وقت باز داشت، هماننـد سال قبل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام خمینى بازداشت و به همراه نیروهاى امنیتى مستقیما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هـواپیماى نظامى که از قبل آماده شده بـود، تحت الحفظ مامـوریـن امنیتى و نظامى به آنکارا پـرواز کـرد. عصـر آنـروز ساواک خبـر تبعیـد امام خمینى را به اتهام اقـدام علیه امنیت کشـور ! در روزنـامه ها منتشـر سـاخت.
علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تظاهرات در بازار تهران, تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در ایـن مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شکست و در غیاب امام خمینـى به سرعت دست به اصلاحات آمریکا پسند زد. اقامت اجبارى در تـرکیه فـرصتـى مغتنـم بـراى امام بـود تا تـدویـن کتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز کند.
روز ۱۳ مهرماه ۱۳۴۳ حضرت امام به همراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از ترکیه به تبعیدگاه دوم، کشـور عراق اعزام شدند. امام خمینى پس از ورود به بغداد براى زیارت مرقد أمه اطهار(ع) به شهــرهــاى کاظمیـن, سامـرا و کـربلا شتـافت ویک هفته بعد به محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت کرد.
دوران اقامت طـولانـى و ۱۳ ساله امام خمینـى در نجف در شـرایطـى آغاز شد که هر چند در ظاهر فشارها و محدودیتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـرکیه وجـود نـداشت اما مخالفتها و کارشکنیها و زخـم زبانها نه از جبهه دشمـن رویارو بلکه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گسترده و آزاردهنده بود که امام خمینى با همه صبر و بردبارى معروفـش بارها از سختى شرایط مبارزه در ایـن سالها به تلخى تمام یاد کرده است. ولى هیچیک از ایـن دشـواریها نتـوانست او را از مسیـرى که آگـاهانه انتخاب کرده بود باز دارد .
امام خمینى سلسله درسهاى خارج فقه خـویـش را با همه مخالفتها و کارشکنیهاى عناصـر مغرض در آبان ۱۳۴۴ در مسجـد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز کرد که تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت. حوزه درسى ایشان به عنـوان یکى از برجسته تریـن حـوزه هاى درسى نجف از لحـاظ کیفیت و کمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .
امام خمینـى از بدو ورود به نجف با ارسال نامه ها و پیکهایى به ایران، ارتباط خویـش را با مبارزیـن حفظ نموده و آنان را در هر منـاسبتـى به پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام ۱۵ خـرداد فـرا مى خواند . امام خمینى در تمام دوران پـس از تبعید، علیرغم دشواریهاى پدید آمـده، هیچگاه دست از مبارزه نکشیـد, وبا سخنـرانیها و پیامهاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفتح فلسطیـن در ۱۹ مهر ۱۳۴۷ دیـدگاههاى خـویـش را دربـاره مسأل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح کرد و در همیـن مصاحبه بر وجـوب اختصاص بخشـى از وجـوه شـرعى زکات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد .
اوایل سال ۱۳۴۸ اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بعث عراق بـر سـر مرز آبـى دو کشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایرانیان مقیـم این کشـور را در بدتریـن شرایط اخراج کرد. حزب بعث بسیار کوشید تا از دشمنى امام خمینى با رژیـم ایران در آن شرایط بهره گیرد .
چهار سال تـدریـس, تلاش و روشنگرى امام خمینـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینک در سال ۱۳۴۸ علاوه بر مبارزین بیشمار داخل کشـور مخاطبیـن زیادى در عراق، لبنان و دیگـر بلاد اسلامـى بـودنـد که نهضت امام خمینـى را الگـوى خـویـش مى دانستند .
امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( ۱۳۵۰ ـ ۱۳۵۶ )
نیمه دوم سال ۱۳۵۰ اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات ایـن رژیـم را محکـوم نمود. حضرت امام خمینى در اعتراض به شرایط پیـش آمده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حکـام بغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امام خمینى در آن شـرایط اجـازه خـروج نـدادنـد .
سال ۱۳۵۴ در سالگرد قیام ۱۵ خـرداد, مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهاى چـریکـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهـى و سیاسـى مبـارز گـرفتـار زندانهاى رژیم بودند .
شاه در ادامه سیاستهاى مذهب ستیز خـود در اسفنـد ۱۳۵۴ وقیحـانه تاریخ رسمـى کشـور را از مبدأ هجرت پیامبر اسلام به مبدأ سلطنت شاهان هخامنشى تغـییر داد. امام خمینى در واکنشى سخت، فتوا به حرمت استفاده از تاریخ بـى پایه شاهنشاهـى داد. تحریـم استفاده از ایـن مبدأ موهوم تاریخى همانند تحریـم حزب رستاخیز از سـوى مردم ایران استقبال شـد و هر دو مـورد افتضاحـى براى رژیـم شاه شـده و رژیـم در سـال ۱۳۵۷ ناگزیـر از عقب نشینـى و لغو تـاریخ شاهنشاهى شد .
اوجگیـرى انقلاب اسلامـى در سـال ۱۳۵۶ و قیـام مـردم:
امام خمینـى که به دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهایت بهره بـردارى را کـرد. امام خمینى در مرداد ۱۳۵۶ طـى پیامى اعلام کرد : اکنـون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعکاس جنایات رژیـم در مجامع و مطبـوعات خارجى فرصتـى است که باید مجامع علمى و فرهنگـى و رجال وطنخـواه و دانشجـویان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامـى در هـر جایـى درنگ از آن استفاده کنند و بى پرده بپا خیزند .
شهادت آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى در اول آبان ۱۳۵۶ و مراسـم پر شکـوهـى که در ایران برگزار شـد نقطه آغازى بـر خیزش دوباره حـوزه هاى علمیه و قیام جامعه مذهبى ایران بـود. امام خمینى در همان زمان به گـونه اى شگفت ایـن واقعه را از الطـاف خفیه الهى نامیده بـود. رژیـم شاه با درج مقاله اى توهیـن آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به ایـن مقاله، به قیام ۱۹ دى مـاه قـم در سـال ۵۶ منجـر شـد که طــــى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاک و خـون کشیـده شـدنـد . شاه علیـرغم دست زدن به کشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شـده را خامـوش کند .
او بسیج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بعنــــوان تنها راه باقیمانـده در شرایط دست زدن آمریکا به کـودتاى نظامـى ارزیابـى مى کرد .
در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیویورک تصمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مهر ۱۳۵۷ منزل امام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعکاس ایـن خبر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران, عراق و دیگـر کشـورها مـواجه شـد .
روز ۱۲ مهر ، امام خمینى نجف را به قصد مرز کـویت ترک گفت. دولت کویت با اشاره رژیـم ایران از ورود امام خمینى به ایـن کشـور جلوگیرى کـرد. قبلا صحبت از هجـرت امام خمینى به لبنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم به هجـرت به پاریـس گرفت. در روز ۱۴ مهر ایشان وارد پاریس شدند .
و دو روز بعد در منزل یکى از ایرانیان در نوفل لوشاتـو ( حـومه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. مأمـوریـن کاخ الیزه نظر رئیـس جمهور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فعالیت سیاسـى به امام خمینى ابلاغ کـردنـد. ایشان نیز در واکنشـى تنـد تصـریح کـرده بـود که اینگونه محدودیتها خلاف ادعاى دمکراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگاه به آن فـرودگاه و از ایـن کشور به آن کشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد کشیـد .
امام خمینى در دیماه ۵۷ شوراى انقلاب را تشکیل داد. شاه نیز پـس از تشکیل شـوراى سلطنت و اخذ رأى اعتماد بـراى کـابینه بختیار در روز ۲۶ دیماه از کشـور فـرار کرد. خبـر در شهر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایکـوبى پرداختند .
اوایل بهمـن ۵۷ خبر تصمیم امام خمینى در بازگشت به کشور منتشر شد. هر کـس که مى شنید اشک شـوق فرو مـى ریخت. مردم ۱۴ سال انتظار کشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا که هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حکومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامهایى به مردم ایران گفته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشت ساز و خطیر در کنار مردمـش باشد. دولت بختیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى کشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومت نیاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد ۱۲ بهمـن ۱۳۵۷ پـس از ۱۴ سال دورى از وطـن وارد کشـور شـد . استقبال بـى سـابقه مـردم ایـران چنـان عظیـم و غیـر قـابل انکـار بــود که خبرگزاریهاى غربـى نیز ناگزیر از اعتراف شـده و مستقبلیـن را ۴ تا ۶ میلیون نفر برآورد کردند .
روز ۱۹ بهمـن ۱۳۵۷ پرسنل نیروى هـوایى در محل اقامت امام خمینى (مـدرسه علـوى تهران) بـا ایشـان بیعت کـردند.
سفارت آمریکا و شـوروى بـوسیله ساواکیها و پـس مانده هاى رژیـم شاه و با تحریک گروهکهاى کمـونیستـى به اصطلاح مجاهدین خلق ( منافقیـن ) در حـرکتهاى ایذایـى علیه انقلاب مشـارکت فعال داشتنـد . گـروهک تروریستـى فرقان ، اندیشمند برجسته و عضـو شـوراى انقلاب ، علامه مرتضى مطهرى را در تاریخ ۱۲/۲/۵۸ و آیه الله قاضـى طباطبایى ۱۰/ ۸/۵۸ و دکتر محمـد مفتح ۲۸/۹/۵۸ و حاج مهدى عراقـى و پسـرش ۴/۶/۵۸ تـرور کـرد و در تـرور آقـایان هـاشمـى رفسنجـانـى و مـوسـوى اردبیلـى نـاکـام مـاند .
کمتر از دو ماه از پیروزى انقلاب نمـى گذشت که ۲ / ۹۸ درصد راى دهندگان در رفرانـدوم ۱۲ فروردین سال ۵۸ در یکـى از آزادتـریـن انتخـابـات تـاریخ ایـران رأى به استقـرار نظام جمهورى اسلامـى دادند و متعاقب آن انتخابات پیاپى براى تدویـن و تصـویب قانـون اساسـى و انتخاب نمایندگان مجلـس شـوراى اسلامـى برگزار گردید .
امام خمینى پـس از پیروزى انقلاب در تاریخ دهـم اسفنـد ۱۳۵۷ از تهران به قـم آمده بود و تازمان ابتلا به بیمارى قلبى ۲ بهمـن ۱۳۵۸ ) در ایـن شهر بود . حضرت امام خمینى پس از ۳۹ روز مداوا در بیمارستان قلب تهران ، مـوقتا در منزلى واقع در منطقه دربند تهران ساکـن شد و سپـس در تاریخ ۲۷ / ۲ / ۱۳۵۹ بنا به تمایل خـود به منزلـى محقر متعلق به یکـى از روحـانیـون ( حجه الاسلام ) سیـد مهدى امــــام جمارانـى ) در محله جماران نقل مکـان کـرد و تـا زمـان رحلت در همین منزل ماند .
شکست طرحهاى برانـداز نظام جمهورى اسلامـى با استفاده از محاصره اقتصادى و سیاسـى که از سـوى آمـریکا در جهان پیگیرى مـى شـد و شکست ایـن کشـور در عملیات صحراى طبـس پـس از اشغال لانه جاسـوس آمریکا ، و ناکامى در تجزیه کردستان , هیئت حاکمه ایـن کشور را در سال ۱۳۵۹ به سمت تجربه راه حل نظامى تمام عیار سـوق مـى داد. روحیه قـدرت طلبـى صـدام و خصـومتهاى مـرزى گذشته دو کشـور نیز شرایطـى ا یدهآل براى آمریکا پـدیـد مـى آورد تا به صـدام براى تجاوز و ا شغال نظامـى ایران چـراغ سبز داده و فرمان عملیات را صادر کند .
به هـر حـال ارتـش عراق در روز ۳۱ شهریـور ۱۳۵۹ تجـاوز گستـرده تظامى خـویـش را در طول ۱۲۸۰ کیلومتر مرز مشترک از شمالى تریـن نقطه مـرز مشتـرک با ایران تا بنـدر خـرمشهر و آبادان در جنـوب ایران آغاز کرد . همزمان هـواپیماهاى نظامى عراق فرودگاه تهران و منـاطق دیگر را (در سـاعت ۲ بعد از ظهر) بمبـاران کـردند.
ارتـش ایران که بر اثر حـوادث انقلاب به شدت آسیب دیده و از هـم گسیخته بـود دوران اولیه بـازسـازى خـود را مـى گذراند. سپاه تازه تأسیـس پـاسـداران انقلاب ا سلامـى که به فـرمان امام خمینـى تشکیل شـده بود در آغاز راه بـود و نیـرو ، تجهیزات، و تجـربه کـافـى در روزهـاى نخست جنگ نداشت. نخستیـن واکنشهاى امام خمینى و اولین پیامها و سخنرانیهاى امام خمینى در رابطه بـا تجـاوز ارتـش عراق از لحـاظ شنـاخت شخصیت وى و نــوع فرماندهـى او بسیار جالب تـوجه است که در اینجا مجال بازگـویـى ظرافتها و ویژگیهاى آن نیست. امام خمینى بـى درنگ فرمان مقاومت صادر کرد .
قبلا فرمان امام خمینى مبنى بر بسیج عمومى و تشکیل ارتـش بیست میلیونى بـا استقبـال جـوانـان انقلابـى ایـران مـواجه و آمـوزش و اعزام بسیجیـان به جبهه هـا فضـاى ایـران را دگـرگـون سـاخته بــود. مـوفقیتهاى پیاپـى رزمنـدگان سپـاه اسلام آثـار شکست را در جبهه بعثیها نمایان ساخت .انـواع سلاحهاى پیشرفته اى که حتـى در شـرایط صلح نیز تهیه آنها دشـوار و به چنـدیـن سال پیگیـرى و مذاکـره و امتیاز دادن نیاز داشت به سـرعت در اختیـار صـدام قـرار گرفت.مـوشکهاى اگزوسه و هواپیماهاى سوپراتاندارد فرانسـوى از آنجمله اند. امام خمینى در شرایطـى دفاع مقدس ملت را هدایت مى کرد که جمهورى اسلامى رسما از سـوى آمریکا و اروپا تحریـم تسلیحاتى شده بود و براى یافتـن یک قطعه هواپیماهایش مى بایست ماهها وقت صرف کند .
سقوط صدام به دست سپاه اسلام کوس شکست چندیـن قدرت بزرگ جهان را در مقابله بـا انقلاب اسلامـى به صـدا در مـى آورد . اینک بـرخلاف گذشته همه تلاشهاى آمـریکا و شـوراى امنیت بـر مسـدود کـردن راه پیشروى رزمندگان ایرانـى و جلـوگیرى از سقـوط صدام متمرکز شـده بـود . قطعنامه ۵۹۸ شـوراى امنیت از تصویب گذشت . ایـن قطعنامه قسمت عمـده نظرات و شرایط قبلـى ایران براى ترک نبـرد را که از آغاز دفاع خـویـش بر آنها اصرار مـى ورزید ولـى سازمانهاى بیـن المللـى به امید پیروزى صدام زیر بار نمى رفتند، پذیرفته بـود. ایـن گروه در پایان بررسى به اتفاق آرا نظر خـویـش را مبنى بر آماده بـودن شـرایط بـراى اثبـات حقانیت جمهورى اسلامـى در دفاع مقـدس ۸ ساله و تـرک مخـاصمه بـر اساس مفاد قطعنامه ۵۹۸ بـود .
پیـام امـام خمینـى معروف به پیـام قبـول قطعنـامه تعبیـر امام خمینـى از پذیـرش قطعنامه به عنـوان جام زهـر خـود حقایقـى ناگفته دارد و حاوى نکات ظریف بسیارى است که بیان آنها در ایـن مقاله نمـى گنجـد و فقط به ذکر فـرازى از پیام امام خمینى در ایـن رابطه بسنـده مـى شـود : و اما در مـورد قبـول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگـوارى براى همه و خصـوصا براى مـن بود، ایـن است که مـن تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بـودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مـى دیدم ولى به واسطه حـوادث و عواملـى که از ذکر آن فـعلا خـوددارى مـى کنـم و بـه امید خـداوند در آینده روشـن خواهد شد و با تـوجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور که مـن به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتـش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانـم و خـدا مـى دانـد که اگر نبـود انگیزه اى که همه ما و عزت و اعتبار مـا بـایـد در مسیـر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شـود هرگز راضـى به ایـن عمل نمى بـودم و مـرگ و شهادت بـرایـم گـواراتـر بـود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالى گردن نهیم ومسلـم ملت قهرمـان و دلاور ایـران نیز چنیـن بـوده و خـواهـد بـود …
از جمله شگفتیهاى دوران طـولانـى دفاع مقـدس ملت ایـران آنکه در تمام ایـن مـدت مردم ایران نشاط خـود را براى سازندگـى و جبران خـرابیهاى به ارث مانده از رژیـم سابق هیچگاه از دست ندادنـد و در همیـن مـدت علاوه بر اداره کامل امـور جبهه ها , طرحهاى بزرگ بازسازى و نوسازى کشـور از پروژه هاى عظیـم سد سازى و راه سازى گرفته تا طرحهاى توسعه اکتشافات و بهره بـردارى نفتـى و تـوسعه نیروگاههاى انرژى و بهسازى امور کشاوزرى و افزایـش دانشگاهها و مراکز تحقیقاتى کشـور و دیگر امـور مربـوط به تـوسعه ملى را با جدیت دنبال کردند .
امـام خمینـى در تــــاریخ ۴ / ۲ / ۱۳۶۸ به منظور اصلاح و تکمیل ارکان تشکیلات نظام اسلامى طى نامه اى به رئیـس جمهور وقت ( حضرت آیه الله خـامنه اى ) هیئتـى از صـاحب نظران و کـارشنـاسـان را مسئول بررسى و تـدویـن اصلاحات لازم در قانـون اساسـى بـر اساس ۸ محور تعیین شده در همیـن نامه نمود . اصلاح مواد مربوط به شرایط رهبـرى , تمرکز در قـوه مجـریه و قضأیه و صـدا و سیما و وظایف مجمع تشخیص مصحلت نظام از اهـم ایـن موارد بود . مواد اصلاح شده قـانـون اسـاسـى در تـــــاریخ ۱۲ آذر ۱۳۶۸ ( بعد از رحلت ) به رفرانـدوم عمـومـى گذاشته و با اکثریت مطلق آرا به تایید ملت ایران رسید (۷) .
سیر بیماری امام خمینی از روز اول خرداد ماه سال ۱۳۶۸ ه. ش. به طور جدی آغاز شد و تیم پزشکان تصمیم به جراحی دستگاه گوارش ایشان گرفتند. پس از عمل جراحی بیماری درمان نشد و سرانجام امام خمینی در ساعت ۲۰/۲۲ روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۶۸ رحلت نمود.
با ارتحال امام خمینی سرتاسر ایران و همه کانون هایی که در جهان با نام و پیام امام خمینی آشنا بودند، عزادار شدند. توصیف ابعاد حادثه و امواج احساسات غیرقابل کنترل مردم در آن روزها دشوار است. روز چهاردهم خرداد ۱۳۶۸، مجلس خبرگان رهبری، تشکیل گردید و پس از قرائت وصیتنامه امام خمینی توسط حضرت آیت الله خامنه ای که دو ساعت و نیم طول کشید، بحث و تبادل نظر برای تعیین جانشین امام خمینی و رهبر انقلاب اسلامی آغاز شد و پس از چندین ساعت، سرانجام حضرت آیت الله خامنه ای (رئیس جمهور وقت) به اتفاق آرا برای این رسالت خطیر برگزیده شد.
وداع مردم با امام خمینی در روز و شب پانزدهم خرداد ۱۳۶۸، با حضور میلیون ها نفر از مردم تهران و سوگوارانی که از شهرها و روستاها آمده بودند، در محل مصلای امام خمینی برگزار شد. هیچ اثری از تشریفات بی روح مرسوم در مراسم رسمی نبود. همه چیز بسیجی و مردمی و عاشقانه بود. سرتاسر اتوبان و راه های منتهی به مصلی مملو از جمعیت سیاه پوش بود. پرچمهای عزا بر در و دیوار شهر آویخته و آوای قرآن از تمام مساجد و مراکز و ادارات و منازل به گوش می رسید.
در نخستین ساعت بامدادِ شانزده خرداد، میلیونها تن به امامت آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) با چشمانی اشکبار بر پیکر امام نماز گزاردند. مراسم تشییع امام خمینی از مصلی تا مرقد امام خمینی در جنب بهشت زهرا ـ مزار شهیدان انقلاب اسلامی ـ که به حرم امام خمینی مشهور است، با احساسات غیر قابل کنترل مردم برگزار شد و پیکر مطهر امام خمینی به خاک سپرده شد. (۸)
منابع:
۱-https://emam.com
۲ -www.imam-khomeini.ir
۳- https://emam.com
۴- https://emam.com
۵- Fa.wikishia.net
۶- www.imam-khomeini.ir
۷- https://fa.alalamtv.net >news
-۸ www.imam-khomeini.ir
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.