قرآن در اندیشه قرآنی امام خمینی(س)
سید عطاء اله افتخاری
مقدمه
همه مسلمانان، قرآن کریم را معجزه پیامبر اکرم حضرت محمد(ص)، کتاب خدا و آخرین پیام خداوند و سرچشمه جوشان معارف اسلامی و محور اتحاد مسلمانان میدانند.
برای ورود به دریای بیکران قرآن، شناخت دقیق این کتاب عظیم لازم است. تا قرآن شناخته نشود، آنگونه که باید به آن ارج داده نمیشود. و هر قدر که قرآن بهتر شناخته شود، بیشتر معارف آن مورد توجه و عمل قرار میگیرد. در این راستا، در مقاله حاضر تلاش شده است که برخی از دیدگاههای قرآن پژوهی امام خمینی که در سالیان متمادی در نوشتهها و گفتارهای ایشان به یادگار مانده است مورد اشاره واقع شود. اگرچه از ایشان فقط یک اثر مستقل قرآنی یعنی تفسیر سوره حمد به جای مانده است اما اندیشههای بلند قرآنی این شخصیت ممتاز علمی در مکتوبات و گفتارهای ایشان آشکار و مشخص است و دیدگاههای آن امام بزرگوار مستند به آیات کریمه قرآن و احادیث معصومین(ع) میباشد که به برخی از آنها در این مقاله اشاره میشود.
۱-کتاب نور
امام قرآن کریم را نور و روشنایی میداند لذا میفرماید:
اگر مسلمانان جهان به انگیزه انبیاء ــ علیهم السلام ــ که عصاره آن در آخرین کتاب انسانساز، قرآن کریم، این کتاب هدایت ــ که از مبدأ نور اللهُ، نُورُ السَّموات و الارضِ به مشکات قلب نورانی خاتم الرسل ــ صلی الله علیه و آله و سلم ــ تابش نمود تا قلوب انسانها را از حبابهای ظلمت و نور برهاند و عالم را نور علی نور کند ــ پی برند و به اقیانوس نور متصل شوند، هرگز در اسارت شیطان و شیطان زادگان در نمیآیند…هان ای قطرههای جدا از اقیانوس قرآن و اسلام، به خود آیید و به این اقیانوس الهی متصل شوید، و از این نور مطلق استناره کنید (امام خمینی ۱۳۸۵ج ۱۶ :۵۱۶-۵۱۵).
در این معجزه الهی آمده است:
«وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً» (نساء: ۱۷۴): «و به سوی شما نوری روشنگر فرو فرستادیم».
قرآن نیز نورى آشکار است که روشنى مىبخشد. تشبیه قرآن به نور تشبیه بسیار معنادار و شایستهاى است. چون نقش تعیینکننده نور در پرورش و رشد گیاهان و جانوران امرى واضح است (جعفری بی تا ج ۳: ۵۰).
۲-حبل ممدود بین آسمان و زمین
امام خمینی این عبارت موجز و پر معنی را چنین توضیح میدهند:
و اینکه از قرآن شریف به «حبل ممدودِ بین آسمان و زمین» تعبیر شده، شاید یک وجهش همین باشد که رابطه روحانیّه و واسطه معنویه بین عالم قدس و ارواح انس است.
از این رو از کلمات حضرات معصومین ــعلیهم الصّلوه و السلام ــکه از ارواح متعلقه به عالم قدس و نفوس منقطعه به حضرت انس صدور یافته، به «حبلِ ممدود بین آسمان و زمین» تعبیر میتوان [کرد]. چه که سروران ما ــ علیهم السلام ــ آنچه در ارشاد خلق و اصلاح مخلوق بیان میفرمودند، از سرچشمه کامل لدُنّی رسول اکرم است که از صراح وحی الهی و علم ربّانی بوده و از قیاسات و اختراعات، که ساخته بدست تصرّف شیطان است، عاری و بری است (امام خمینی ۱۳۸۲ : ۵ـ۴).
در این رابطه قرآن عظیم میفرماید:
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل عمران:۱۰۳): «همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرق نشوید».
۳- عظمت قرآن
امام عظمت قرآن را بینظیر و بیقرین میداند و آن را فوق فهم بشری دانسته است ومیفرماید: فهم عظمت قرآن خارج از طوق ادراک است، لکن اشاره اجمالیّه به عظمت همین کتاب متنزّل که در دسترس همه بشر است، موجب فوائد کثیره است. بدان ای عزیز که عظمت هر کلام و کتابی یا به عظمت متکلّم و کاتب آن است و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن است، و یا به عظمت نتایج و ثمرات آن است، و یا به عظمت رسول و واسطه آن است، و یا به عظمت مرسلالیه و حامل آن است، و یا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است، و یا به عظمت شارح و مبیّن آن است، و یا به عظمت وقت ارسال و کیفیت آن است. و بعض از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخیل است، و بعضی عرضاً و بالواسطه، و بعضی کاشف از عظمت است (امام خمینی ۱۳۸۰: ۱۸۲).
خداوند خود به عظمت این نور الهی توجه داده است:
«وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیم» (حجر: ۸۷): «به تحقیق به تو «سبع مثانی» و قرآن بزرگ را دادیم».
شایسته است انسان از سخن گفتن در عظمت و فضیلت قرآن لب فرو بندد و آن را به ناظران قرآن، راسخین و متخصصین در علوم آن موکول کند؛ زیرا آنان به حقیقت و عظمت قرآن از همه آشناترند و آنانند که انسان را به ارزش و واقعیت قرآن رهبرى مىکنند و آنانند که در فضیلت، قرین و همدوش قرآنند و در هدایت و رهبرى سهیم و یاران آن (خویی بی تا:۲۴ـ۲۳).
۴-پاسخ دهنده به همه نیازها
قرآن کریم همه نیازهای فردی و اجتماعی انسانی را رفع میکند. امام میفرمایند:
همان طوری که آدم همه چیز است: معنویت دارد، مادیت دارد، ظاهر دارد، باطن دارد، قرآن کریم هم که آمده است این انسان را بسازد، همه ابعاد انسان را میسازد؛ یعنی کلیه احتیاجاتی که انسان دارد، چه احتیاجاتی که شخص دارد و چیزهایی که مربوط به شخص است، روابط بین شخص و خالق تبارک و تعالی و مسائل توحید، مسائل صفات حق تعالی، مسائل قیامت ــ اینها هست [و چه] مسائل سیاسی و اجتماعی و قضیه جنگ با کفار و اینها (امام خمینی ۱۳۸۵ج ۴: ۴۴۸).
ایشان در جای دیگری بیان میدارد:
«قرآن مجید و سنت شامل همه دستورات و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد» (امام خمینی ب ۱۳۸۱: ۲۹).
قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
الف) «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ» (نحل: ۸۹): «و بر تو کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر همه چیز است».
ب)«ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ» (انعام: ۳۸) در تفسیر شریف التبیان فی تفسیر القرآن آمده است: «ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ» أی لم ندع الاحتجاج بما یوضح الحق و یدعو الى الطاعه و المعرفه و یزجر عن الجهل و المعصیه، و تصریف الأمثال و ذکر أحوال الملائکه و بنی آدم و سائر الخلق من أصناف الحیوان» (شیخ طوسی بیتا ج ۴: ۱۲۷) که اشاره دارد به اینکه خداوند همه دلایل روشنگر حقیقت و دعوت کننده به اطاعت خالق سبحان و معرفت وی و نیز بازدارنده از نادانی و گناه را در قرآن کریم بیان فرمود او در این راه مثالها آورده و فرشتگان و آدمی و انواع حیوانات را معرفی کرده است.
قرآن حاوی قوانین تام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شناخته شده است. و بهقول دیگر مراد از کتاب در آیه مبارکه کتاب (قرآن) است که در آن از اقسام رهنمایىها و اصول احکام و قوانین راجع به سیاست عمومى اسلامى و امور دینى و اجتماعى و اقتصادى چیزى را واگذار نفرموده و تفریط و تقصیرى در تعیین تکالیف جامعه بشرى که موجب صلاح و رفاه آنهاست نشده است (خسروانی ۱۳۹۰ ج ۳: ۶۶).
۵-کتاب آدم سازی
امام خمینی میفرمایند:
قرآن کتاب آدم سازی است، برای آدم ساختن آمده است،کتاب حیوان سازی نیست؛ کتاب تعمیر مادیت نیست؛ همه چیز است. انسان را به تمام ابعاد تربیت میکند، مادیات را قبول دارد در پناه معنویات؛ و مادیات را تَبَع معنویات قرار میدهد (امام خمینی ۱۳۸۵ ج ۷ :۵۳۲).
ایشان در بیانات دیگری اظهار میدارند:
و امیدوارم که ان شاء الله ما فقط قرآن نخوانیم و تفسیر نخوانیم، و باورمان بیاید مسائل، و هر کلمهای که از قرآن میخوانیم به طور باور [باشد. قرآن] کتابی است که میخواهد آدم درست کند، میخواهد یک موجودی را بسازد. یک موجودی را که خودش ایجاد کرده است و با اسم اعظم ایجاد کرده با «الله» میخواهد از این مرتبه ناقصی که هست او را برساند به آن مرتبهای که لایق اوست. و قرآن برای این آمده است همه انبیا هم برای این آمدهاند، همه انبیا آمدهاند برای اینکه دست انسان را بگیرند و از این چاه عمیقی که در آن افتاده است- آن چاهی که از همه عمیقتر است چاه نفسانیت انسان است – در آورند (امام خمینی ج ۱۳۸۱ : ۱۱۳ – ۱۱۲).
در کتاب اعجاز در قرآن کریم میخوانیم:
یکی از ابعاد شگفت انگیز اعجاز قرآن مجید اعجاز انسانی آن است. قرآن بزرگترین انقلاب انسانی را پدید آورده است. این واقعیت پیش چشم همه تاریخ آگاهان است که قرآن اقوام بت پرست بیابانگرد خشن کینه توز بیفرهنگ را به انسانهایی پاک باز، ایثارگر، ساده زیست، صاف دل، علم جو، خوش خو، راست گفتار، درست کردار، میانه رو، فروتن، پرکار، قوی پیکار، بیآزار، پرآزرم با مصرف کم و بازده زیاد تبدیل کرد. اکنون نیز این توان انسان پروری در همه جغرافیای اسلام نمود دارد. به برکت همین انسان پروری قرآن است که اخلاق انسانی جامعه اسلامی نسبت به جامعه اروپایی و آمریکایی برتر و والاتر است (عرفان ۱۳۷۹: ۱۶۲).
قرآن عظیم به روشنی تمام این موضوع را مورد تأکید قرار داده است و میفرماید: «إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ یهَدِى لِلَّتىِ هِىَ أَقْوَمُ وَ یُبَشرِّ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لهمْ أَجْرًا کَبِیرًا» (اسراء: ۹): «این قرآن به درستترین آیینها راه مىنماید و مؤمنانى را که کارهاى شایسته به جاى مىآورند بشارت مىدهد که پاداشی بزرگ بر ایشان خواهد بود».
و نیز میفرماید:
«قَالُواْ یَاقَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا کِتَاباً أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسىَ مُصَدِّقاً لِّمَا بَینَْ یَدَیْهِ یهَدِى إِلىَ الْحَقِّ وَ إِلىَ طَرِیقٍ مُّسْتَقِیمٍ» (احقاف:۳۰): «گفتند: اى قوم ما! به راستى ما کتابى را شنیدیم که پس از موسى نازل شده است، تصدیقکننده همه کتابهاى پیش از خود است، به سوى حق و به سوى راه راست هدایت مىکند».
همین حقیقت در آیات ۱ و۲ سوره جن مشاهده میشود.
۶-جامعیت قرآن
امام خمینی این نور الهی را مجموعهای جامع وکامل برمیشمارد:
و قرآن شریف به قدری جامع لطایف و حقایق و سرایر و دقایق توحید است که عقول اهل معرفت در آن حیران میماند؛ و این، اعجاز بزرگِ این صحیفه نورانیّه آسمانی است، نه فقط حسن ترکیب و لطف بیان و غایت فصاحت و نهایت بلاغت و کیفیّت دعوت و اخبار از مغیبات و اِحکام اَحکام و اتقان تنظیم عائله و امثال آن، که هر یک مستقلاً اعجازی فوق طاقت و خارق عادت است (امام خمینی ج ۱۳۸۱: ۴۴).
قرآن کریم میفرماید:
«وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِیلاً» (اسراء : ۱۲): «همه چیز را بهطور مشخص (و آشکار) بیان کردیم».
۷- قرآن کتاب احیای دلهاست.
امام این کتاب الهی را عامل احیای قلوب دانسته میفرمایند:
این کتاب چون عصای موسی و ید بیضای آن سرور، یا دم عیسی که احیاء اموات میکرد نیست که فقط برای اعجاز و دلالت بر صدق نبی اکرم آمده باشد؛ بلکه این صحیفه الهیّه، کتاب احیاء قلوب به حیوه ابدی علم و معارف الهیّه است؛ این کتاب خدا است و به شئون الله جل و علا دعوت میکند (امام خمینی ۱۳۸۰: ۱۹۴).
خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُم» (انفال: ۲۴): «ای اهل ایمان، هنگامیکه خدا و رسولش شما را به چیزی دعوت میکنند که موجب حیات شماست (قرآن) بپذیرید». و نیز میفرماید:
أَوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکافِرِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (انعام: ۱۲۲): «آیا کسى که مرده بود سپس او را زنده کردیم و نورى بر او قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود همانند کسى است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد، اینچنین براى کافران اعمال [زشتى] که انجام مىدادند تزیین شده است [و زیبا جلوه کرده]. در اینجا منظور ار نور زندگی ساز همان قرآن است».
۸-اعجاز در معارف و محتوا
امام خمینی به معجزه در محتوای قرآن اشاره دارند و بیان میدارند:
این کتاب عزیز در محیطی و عصری نازل شد که تاریکترین محیط و عقب افتادهترین مردم در آن زندگی میکردند و به دست کسی و قلب الهی کسی نازل شد که زندگی خود را در آن محیط ادامه میداد و در آن حقایق و معارفی است که در جهان آن روز – چه رسد به محیط نزول آن – سابقه نداشت و بالاترین و بزرگترین معجزه آن همین است. آن مسائل بزرگ عرفانی که در یونان و نزد فلاسفه آن سابقه نداشت و کتب ارسطو و افلاطون بزرگترین فلاسفه آن عصرها از رسیدن به آن عاجز بودند، و حتی فلاسفه اسلام که در مهد قرآن کریم بزرگ شدند و از آن استفادهها نمودند به آیاتی که صراحت زنده بودن همه موجودات جهان را ذکر کرده، آن آیات را تأویل میکنند، و عرفای بزرگ اسلام که از آن ذکر میکنند همه از اسلام اخذ نموده و از قرآن کریم گرفتهاند، و مسائل عرفانی به آن نحو که در قرآن کریم است در کتاب دیگر نیست (امام خمینی ۱۳۸۵ ج ۱۶: ۲۱۰ـ۲۰۹).
خداوند سبحان میفرماید: «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً» (نساء:۸۲): «آیا درباره قرآن نمىاندیشند که اگر از ناحیه غیرخدا بود اختلافات فراوانى درآن مىیافتند».
این آیه کریمه نشان میدهد که اعجاز قرآن در محتوا مورد توجه این کتاب عظیم است.
۹-قرآن معجزه نبی خاتم(ص)
هر یک از پیامبران الهی برای بیداری فطرت مخاطبان خویش به اذن خداوند قادر، معجزاتی داشتهاند. بزرگترین معجزه پیامبر اعظم، کتاب قرآن است.
در این زمینه امام میفرمایند:
قرآن کریم خود در چند جا معجزه بودن خود را به تمام بشر در تمام دورهها اعلان کرده است و عجز جمیع بشر را بلکه تمام جن و انس را از آوردن به مثل خود ابلاغ کرده امروز ملت اسلام همین نشانه خدا را در دست دارند و به تمام عائله بشری از روی کمال اطمینان اعلان میکنند که این نشانه پیغمبری نور پاک محمد است هرکس از دنیای پرآشوب علم و دانش مثل او را آورد ما تسلیم او میشویم و از گفتههای خود برمیگردیم (امام خمینی بی تا: ۴۷) .
به همین دلیل قرآن خود آغاز به تحدی کرده است گرچه به گواهى تاریخ، از آغاز تحدى قرآن تا کنون هیچ کس نتوانسته است همانند سورهاى از سورههاى قرآن را بیاورد و دشمنان اسلام از هر راهى براى مقابله با گسترش اسلام وارد شدهاند و حتى جنگهاى خونینى بهراه انداختهاند اما از این راه که به ظاهر راه آسانترى مىنماید وارد نشدهاند و این نیست مگر از جهت اعجاز قرآنکریم و اینکه بهراستى بشر از آوردن مانند قرآن ناتوان است (جعفری بی تا ج۱: ۹۱).
در همین رابطه قرآن کریم میفرماید: «وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ» (بقره: ۲۴ ـ۲۳).
«اگر درباره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید [لااقل] یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا بر این کار دعوت کنید اگر راست مىگویید. اگر این کار نکردید- و هرگز نخواهید کرد- از آتشى بترسید که هیزم آن بدنهاى مردم [گنهکار] و سنگهایى است که براى کافران مهیا شده است».
۱۰-تطبیق اعمال انسان با قرآن
یکی از آداب مهمه قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار و استفادات بیشمار نائل کند «تطبیق» است و آن چنان است که در هر آیه از آیات شریفه که تفکر میکند، مفاد آن را با حال خود منطبق کند، و نقصان خود را به واسطه آن مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا دهد (امام خمینی ۱۳۸۰: ۲۰۶).
خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ حَتَّى تُقِیمُوا التَّوْراهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ» (مائده: ۶۸).
«اى اهل کتاب! شما هیچ موقعیتى ندارید مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه بر شما از طرف پروردگارتان نازل شده است بر پا دارید».
۱۱-گستردگی مخاطبین
آیات کریمه این کتاب مقدس در همه زمانها و در همه اقشار آدمیان را مخاطب قرار میدهد. امام به این مهم چنین اشاره دارند:
قرآن را چنانچه ملاحظه میفرمایید، در آن اکثراً آیات شریفهای است که اکثر مردم از آن استفاده میکنند. و در قرآن شریف آیاتی است که فقهای عظام از آن استفاده میکنند، آیاتی است که فلاسفه از آن استفاده میکنند، آیاتی است که عرفا از آن استفاده میکنند. آیاتی است که خاصه اولیا از آن استفاده میکنند (امام خمینی ۱۳۸۵ ج ۱۸: ۱۲۰ – ۱۱۹).
قرآن کریم چنین میفرماید: «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» (اعراف: ۱۵۸).
«بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم، همان خدایى که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست، معبودى جز او نیست، زنده مىکند و مىمیراند پس ایمان بیاورید به خدا و فرستادهاش، آن پیامبر درس نخواندهاى که ایمان به خدا و کلماتش دارد و از او پیروى کنید تا هدایت یابید».
این معنی در آیه ۱۵۷ همین سوره و نیز آیه۲۸ سوره مبارکه سبأ ملاحظه میگردد.
۱۲-هر کس به اندازه فهم خود از قرآن میفهمد:
امام در این زمینه میفرماید:
حقایق عقلیه را حق تعالی در قرآن شریف و انبیاء و ائمه معصومین ــ علیهم الصلوه و السلام ــ در احادیث شریفه، نوعاً به لسان عرف و عامه مردم بیان میکنند، برای شفقت و رحمت بر بنی الانسان است که هرکس، به مقدار فهم خود، از حقایق نصیبی داشته باشد. پس آنها حقایق غیبیّه عقلیه را نازل فرمایند تا به درجه محسوسات و مأنوسات عامّه مردم رسانند تا آنها که در این درجه هستند، حظّی از عالم غیب به اندازه خود ببرند….
گرچه راسخ در علم و مُطهَّر به قول مطلق، انبیاء و اولیاء معصومین هستند و از این جهت، علم تأویل به تمام مراتب آن، مختص به آنهااست، لکن علماء امت را نیز از آن به مقدار قدم آنها در علم و طهارت، حظ وافری است (امام خمینی ۱۳۸۲: ۶۱-۶۰).
در قرآن کریم میخوانیم: «بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» (نحل:۴۴) .
«[زیرا آنان را] با دلایل آشکار و نوشتهها [فرستادیم] و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی، و امید که آنان بیندیشند».
در اینجا اندیشه شخص اصالت دارد؛ لذا هرکس به نسبت توان فکری و نیز تلاش خود بهره میبرد.
۱۳-قرآن و حدیث برای طبقات مختلف
قرآن و حدیث برای طبقات مختلفه مردم آمده است. در آنها علومی است که مخصوصین به وحی میفهمند و دیگر مردم بهره از آن ندارند. و علومی است که برای یک طبقه عالی از دانشمندان است و دیگران از آن بکلی بیبهره هستند مانند براهینی که بر تجرد واجب و احاطه قیومی او است که شماها اگر تمام قرآن را بگردید نمیتوانید اینگونه مسائل را از قرآن استفاده کنید لکن اهل آن مانند فیلسوف بزرگ صدرالمتألهین و شاگرد عالیمقدار آن فیض کاشانی علوم عالیه عقلیه را از همان آیات و اخبار که شماها نمیفهمید استخراج میکنند (امام خمینی بی تا : ۳۲۳).
در قرآن کریم آیات فراوانی یافت میشود که مخاطب را با عبارات «یا ایها الناس….»، «یا ایها الذین آمنوا……»، «یا ایها الذین اوتوا الکتاب…»، «یا ایها الذین هادوا»، «یا ایها الانسان…» مشخص میسازد و این به وضوح نشان میدهد که مخاطب کتاب الهی همه اقشار است.
۱۴-جداناپذیری قرآن و احادیث و ادعیه
امام در این رابطه فرمودند:
جوانهای ما را نباید از دعا منصرف کرد. این یک مطلب غیر صحیحی است به اسم اینکه «قرآن باید بیاید میدان» آن چیزی که راه هست برای قرآن، از دست داد. اینها وسوسههایی است که از شؤون شیطان است. به اسم اینکه قرآن باید خواند، دیگر دعا و حدیث باید کنار برود و قرآن بیاید، دعا و حدیث را اگر استثنا کنیم قرآن هم رفته است. آنهایی که قرآن را میخواهند بیاورند میدان و حدیث را کنار بزنند، آنها قرآن هم نمیتوانند به میدان بیاورند. آنهایی که ادعیه را میخواهند کنار بگذارند و به اسم اینکه ما قرآن میخواهیم نه دعا، آنها قرآن را هم نمیتوانند بیاورند به صحنه. اینها از وساوس شیطان است، و از چیزهایی است که انسان را گول میزند، و بیان هم یک بیانی است که جوانها را گول میزند. باید این جوانها ببینند آنهایی که اهل حدیث بودند و اهل ذکر بودند و اهل دعا بودند بیشتر خدمت کردند به این جامعه، یا آنهایی که اهل این نبودند و میگفتند: ما اهل قرآنیم. کدام بیشتر خدمت کردند؟» (امام خمینی ج۱۳۸۱: ۱۵۳).
از سوی دیگر در روایات داریم: پیامبر(ص) فرمودند: من دو چیز گرانبها و بزرگ را در میان شما میگذارم که اگر بدانها چنگ بزنید هرگز گمراه نمیشوید آن دو، کتاب خدا و اهل بیت من است در میان شما آن دو از همدیگر جدا نمیشوند تا در کوثر بر من وارد گردند در آنجا شما را در یاری این دو امانت بازجویی میکنم که چه کردید (دیلمی۱۳۷۷ج۲ : ۲۵).
۱۵-قرآن سرّ است
قرآن سرّ است، سرّ سرّ است، سرّ مستسر به سرّ است، سرّ مقنع به سرّ است، و باید تنزل کند، بیاید پایین، تا اینکه برسد به این مراتب نازله. حتی به قلب خود رسول الله که وارد میشد، باز تنزل بود، یک تنزلی کرده بود تا به قلب وارد میشد. بعد هم از آنجا باید نازل بشود تا برسد به آن جایی که دیگران هم بفهمند (امام خمینی ج۱۳۸۱: ۱۶۵).
قرآن کریم خود وجود راز را در این کتاب بیان میدارد. «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَهِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ» (آل عمران : ۷).
«اوست کسی که این کتاب [قرآن] را بر تو فروفرستاد. پارهای از آن، آیات محکم [=صریح و روشن] است. آنها اساس کتابند؛ و [پارهای] دیگر متشابهاتند [که تأویل پذیرند]. اما کسی که در دلهایش انحراف است برای فتنهجویی و طلب تأویل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پیروی میکنند، با آنکه تأویلش را جز خدا و ریشهداران در دانش کسی نمیداند. [آنان که] میگویند: «ما بدان ایمان آوردیم، همه [چه محکم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان کسی متذکر نمیشود».
در آیات اول سوره قدر داریم «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ».
۱۶-آداب قرائت قرآن
در باب آداب قرائت قرآن امام خمینی میفرمایند:
و از آداب قرائت، که موجب تأثیر در نفس نیز هست و سزاوار است که شخص قاری مواظبت آن کند، ترتیل در قرائت است. و آن، به طوری که در حدیث است، عبارت است از حد توسط بین سرعت و تعجیل در آن، و تأنّی و فتور مفرط که کلمات از هم متفرق و منتشر گردد… . گوید پرسیدم از حضرت صادق، سلام الله علیه، از قول خدای تعالی که میفرماید: رتل القرآن ترتیلاً مقصود چیست ؟ فرمود: حضرت امیرالمؤمنین، علیه السلام، فرمود: «یعنی اظهار کن آن را اظهار نمودن کاملی؛ و سرعت مکن در آن چنانچه در شعر سرعت میکنی، و متفرق مکن اجزاء آن را چون ریگهای متفرق که اجزائش با هم مُلتئم نشود؛ ولیکن طوری قرائت کنید که تأثیر در قلوب کند و دلهای سخت شما را به فزع آورد؛ و همّ شما آخر سوره نباشد» یعنی مقصود شما آن نباشد که قرآن را در چند روز ختم کنید؛ و یا این سوره را بزودی ختم نموده و به آخر رسانید(امام خمینی الف ۱۳۸۱: ۵۰۴ـ ۵۰۳).
در قرآن کریم داریم: «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً» (مزّمل: ۴) قرآن را شمرده و با درنگ بخوان
از ابن عباس نقل شده که رسول خدا، صلّى اللَّه علیه و آله، به من فرمود: قرآن را با ترتیل بخوان. گفتیم ترتیل چیست؟ فرمود: قرائت آن را روشن و آشکار کن و مانند خرماى خراب، پراکنده مکن و همچون شعر تکه تکه منما، چون به عجائب آن رسیدید تأمل کنید، دلها را تکان دهید، نظرتان فقط رسیدن به آخر سوره نباشد(قرشی ۱۳۷۷ج۱۱: ۴۰۰) .
البته آیات مبارکه ۷۸ و ۱۰۶ اسراء، ۴ و۵ مدثر و۲۰ مزمل به این حقیقت تصریح دارند.
۱۷-تفسیر قرآن
تفسیر قرآن یک مسألهای نیست که امثال ما بتوانند از عهده آن برآیند. بلکه علمای طراز اوّل هم که در طول تاریخ اسلام، چه از عامه و چه از خاصه، در این باب کتابهای زیاد نوشتهاند ــ البته مساعی آنها مشکور است ــ لکن هر کدام روی آن تخصص و فنی که داشته است یک پرده ای از پردههای قرآن کریم را تفسیرکرده است، آن هم به طور کامل معلوم نیست بوده [باشد] (امام خمینی ج۱۳۸۱: ۹۳).
ایشان همچنین اشاره دارند:
از چیزهایی که ممنوع است در اسلام «تفسیر به رأی است» که هر کسی آرای خودش را تطبیق کند بر آیاتی از قرآن، و قرآن را به آن رأی خودش تفسیر و تأویل کند و یک کسی مثلاً اهل معانی روحیه است، هرچه از قرآن [به] دستش میآید تأویل کند و برگرداند به آن چیزی که رأی اوست. ما باید، از همه این جهات احتراز کنیم. و لهذا دست ما در باب قرآن بسته است. میدان چنان باز نیست که انسان هرچه به نظرش آمد بخواهد نسبت بدهد، که قرآن این است، این را میگوید (امام خمینی ج۱۳۸۱: ۹۶).
قرآن خود در خصوص تفسیر توجه دارد: «وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ» (بقره: ۷۸) .
«و پارهاى از آنها عوامانى هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمىدانند، و تنها به پندارهایشان دل بستهاند».
و نیز «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَهِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلّا أُولُوا الْأَلْبابِ» (آل عمران: ۷)
۱۸-توقف نکردن بر ظاهر قرآن
امام بشر را به عمق قرآن فرا میخواند:
برای قرآن منازل و ظواهر و باطنهایی است که پایینترین مرحله آن در پوسته الفاظ و گورهای تعینات قرار دارد. چنانچه در حدیث آمده است: «ان للقرآن ظهراً و بطناً و حداً و مطلعاً». «همانا قرآن ظاهری و باطنی و حدی و مطلعی دارد» (امام خمینی ۱۴۲۳: ۳۸)
امام خمینی بسنده نمودن به ظاهر قرآن و بازماندن از مغز و ژرفای آن را مرگ و هلاکت آدمی میداند و میفرماید:
ای مسکین در راه پروردگارت مجاهده کن و دلت را پاک گردان و آن را از تسلط شیطان رها ساز و بالا برو و کتاب پروردگارت را بخوان و با تأمل بخوان و در پوسته آن توقف مکن و گمان مبر که کتاب آسمانی و قرآن فرو فرستاده ربانی در همین پوسته و صورت است؛ زیرا توقف در صورت و ماندن در حد عالم ظاهر و نرفتن به مغز و باطن مرگ و هلاکت و ریشه تمامی جهالتها و پایه تمامی انکار نبوتها و ولایتهاست (امام خمینی ۱۴۲۳: ۶۰ـ۵۹).
قرآن کریم در لابلای آیات مختلف به این مفهوم اشاره دارد، از جمله: «تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ» (عنکبوت: ۴۳): «اینها مثالهایى است که ما براى مردم مىزنیم و جز عالمان آن را درک نمىکنند. پس برای درک عمق مطلب علم لازم است».
۱۹-تدبّر در قرآن
امام در نامهای خطاب به خانم طباطبایی مینویسد:
در قرآن کریم این سرچشمه فیض الهی تدبّر کن هرچند صرف خواندن آن که نامه محبوب است – به شنونده محجوب آثاری دلپذیر دارد، لکن تدبّر در آن انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدایت میکند. اَفَلا یَتَدَّبَرُون القُرآنَ اَمْ عَلی قُلوُبٍ اَقْفَالُها. و تا این قفل و بندها باز نگردد و به هم نریزد، از تدبر آنچه نتیجه است حاصل نگردد (امام خمینی ۱۳۸۵ج ۱۸: ۴۴۶).
در قرآن کریم آمده است: «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» (ص: ۲۹): «این کتابى است پر برکت که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبر کنند و صاحبان مغز (و اندیشه) متذکر شوند».
۲۰-مشکل مسلمانان کنار گذاشتن قرآن
امام در این رابطه میفرمایند:
مشکلات مسلمین زیاد است، لکن مشکل بزرگ مسلمین این است که قرآن کریم را کنار گذاشتهاند و تحت لوای دیگران در آمدهاند. قرآن کریم که میفرماید که وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا، ما اگر همین یک آیه را، مسلمین اگر همین یک آیه را عمل به آن بکنند تمام اشکالات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و همه چیزشان بدون تشبث به غیر رفع میشود (امام خمینی ۱۳۸۵ ج ۱۳: ۲۷۵).
در قرآن کریم داریم: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمى» (طه: ۱۲۴): «و هر کس از یاد من روىگردان شود زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور مىکنیم»
۲۱-عدم غفلت از قرآن
امام خمینی میفرمایند: «از تمامی علمای اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم که از کتاب مقدسی که تِبْیان کُلِّ شَی ءٍ است و صادر از مقام جمع الهی به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابیده است، غفلت نفرمایند.» (امام خمینی ۱۳۸۵ ج۲۰: ۹۲-۹۱).
در این کتاب الهی میخوانیم: « قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمى وَ قَدْ کُنْتُ بَصِیراً. قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى» (طه: ۱۲۶ ـ ۱۲۵): «مىگوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا محشور کردى؟ من که بینا بودم! مىفرماید: این بهخاطر آن است که آیات من به تو رسید و آنها را به فراموشی سپردی، امروز همانگونه فراموش میشوی».
۲۲-مهجوریت قرآن
امام به این مسأله اسفبار چنین اشاره دارند:
مهجورگذاردن قرآن مراتب بسیار و منازل بیشمار دارد که به عمده آن شاید ما متّصف باشیم آیا اگر ما این صحیفه الهیّه را مثلاً جلدی پاکیزه و قیمتی نمودیم و در وقت قرائت یا استخاره بوسیدیم و به دیده نهادیم، آن را مهجور نگذاشتیم؟ آیا اگر غالب عمرخود را صرف در تجوید و جهات لغویه و بیانیّه و بدیعیّه آن کردیم، این کتاب شریف را از مهجوریّت بیرون آوردیم؟آیا اگر قرائات مختلفه و امثال آن را فرا گرفتیم، از ننگ هجران از قرآن خلاصی پیدا کردیم؟ آیا اگر وجوه اعجاز قرآن و فنون محسّنات آن را تعلّم کردیم، از شکایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مستخلص شدیم؟ هیهات ! که هیچ یک از این امور مورد نظر قرآن و مُنَزِّلْ عظیم الشأن آن نیست (امام خمینی ۱۳۸۰: ۱۹۸).
در قرآن کریم آمده است: «وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان:۳۰): «پیامبر [خدا] گفت: پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند».
این آیه، از گلایه پیامبر اسلام (صلوات اللَّه علیه) سخن مىگوید و آن حضرت چون «رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ» است نفرین نمىکند.
امام رضا(ع) فرمود: دلیل آن که در نماز، قرآن مىخوانیم آن است که قرآن از مهجوریّت خارج شود.
در روایات آمده است: هر روز پنجاه آیه از قرآن را بخوانید و هدفتان رسیدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانید و دل خود را با تلاوت قرآن تکان دهید و هر گاه فتنهها همچون شب تاریک به شما هجوم آوردند، به قرآن پناه برید.
رابطه میان انسان و کتاب آسمانى، باید دائمى و در تمام زمینهها باشد؛ زیرا کلمه «هجر» در جایى به کار مىرود که میان انسان و آن چیز رابطه باشد.
بنابراین باید تلاشى همه جانبه داشته باشیم تا قرآن را از مهجوریّت در آوریم و آن را در همه ابعاد زندگى، محور علمى و عملى خود قرار دهیم تا رضایت پیامبر عزیز اسلام را جلب کنیم.
نخواندن قرآن، ترجیح غیر قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نکردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نکردن به آن، از مصادیق مهجور کردن قرآن است. حتّى کسى که قرآن را فرا گیرد ولى آن را کنار گذارد و به آن نگاه نکند و تعهّدى نداشته باشد، او نیز قرآن را مهجور کرده است (قرائتی۱۳۸۳ج ۸ : ۲۴۸).
منابع
– امام خمینی، سید روح الله. (۱۳۸۵) صحیفه امام (دوره۲۲ جلدی)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ چهارم.
– ــــــــــــــــــ . (۱۴۲۳ق) شرح دعاء السحر، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم.
– ــــــــــــــــــ . (بی تا)کشف اسرار، بیجا، بینا.
– ــــــــــــــــــ .(۱۳۸۰) آداب الصلوه، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دهم.
– ــــــــــــــــــ . (الف ۱۳۸۱) شرح چهل حدیث، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، مؤسسه چاپ و نشر عروج، چاپ بیست و پنجم.
– ــــــــــــــــــ . (ب ۱۳۸۱) ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ یازدهم.
– ــــــــــــــــــ . (ج ۱۳۸۱) تفسیر سوره حمد، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ ششم.
– ــــــــــــــــــ . (۱۳۸۲) شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ هشتم.
– جعفری، یعقوب. (بی تا) تفسیر کوثر، قم: هجرت.
– خسروانی، علیرضا. (۱۳۹۰) تفسیر خسروی، تهران: انتشارات اسلامیه.
– خویی، سید ابوالقاسم. (بی تا)بیان در علوم رسائل کلی قرآن، ترجمه محمدصادق نجمی و هاشم هاشم زاده هریسی، تهران: وزارت ارشاد.
– دیلمی، حسین بن محمد. (۱۳۷۷)ارشادالقلوب، ترجمه: سیدعبدالحسین رضایی، تهران: اسلامیه.
– شیخ طوسی، محمد بن حسن. (بیتا)التبیان فی تفسیر القران، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
– عرفان، حسن. (۱۳۷۹)اعجاز در قرآن کریم، تهران: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی.
– قرائتی، محسن. (۱۳۸۳) تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
– قرشی، علی اکبر. (۱۳۷۷) تفسیر احسن الحدیث، تهران: بنیاد بعثت.
برگرفته از: پژوهشنامه متین/سال شانزدهم/شماره شصت و دو/بهار۱۳۹۳/صص ۱۹ ـ۱
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.