۞ حضرت امام خمینی (ره):
انگیزه بعثت نزول وحی است و نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا بکنند.

امام در کلام مقام معظم رهبری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امام خمینی (ره) در کلام مقام معظم رهبری

  –  آنچه من به ملّت خودمان عرض میکنم این است که راه امام بزرگوار و راه انقلاب را رها نکنید؛ این راه را دنبال کنید. عزّت دنیا و عزّت در ملأ اعلیٰ به این وابسته است که این راه را برویم.۱۳۹۵/۰۹/۲۷

–  آنچه من به ملّت خودمان عرض میکنم این است که راه امام بزرگوار و راه انقلاب را رها نکنید؛ این راه را دنبال کنید. عزّت دنیا و عزّت در ملأ اعلیٰ به این وابسته است که این راه را برویم.۱۳۹۵/۰۹/۲۷

– راه تمسّک به قرآن و عترت، راه تمسّک به احکام الهی، راه ایستادن در مقابل دشمنان، راه ملاحظه نکردن در اظهار حقیقت و دفاع کردن از حقیقت… اگر این راه و مبارزه ادامه پیدا بکند، دنیا و آخرت این ملّت تأمین خواهد شد و مسلمانان دیگرِ دنیا هم میتوانند منتفع بشوند.۱۳۹۵/۰۹/۲۷

–   به جوانها توصیه میکنم وصیّت‌نامه‌‌ی امام را بخوانید؛ شما امام را ندیده‌اید امّا امام مجسّم در همین وصیّت‌نامه، بیانات و گفتارها است. محتوای آن امامی که توانست دنیا را تکان بدهد، همین چیزهایی است که در این وصیّت‌نامه و مانند اینها هست.۱۳۹۵/۰۸/۲۶

–  شما میخواهید رأی بدهید، فلان شهر یک نماینده دارد، فلان شهر -مثلاً فرض کنید فلان استان- ده نماینده دارد؛ خب هرکدام از اینها نقشی دارند، فعّالیّتی دارند؛ انسان باید به شکل اطمینان‌بخشی به نتیجه برسد. به نظر بنده این‌جور میرسد که چون یکایک افراد را ممکن است نشناسیم -خود بنده هم وقتی این فهرستها را می‌آورند که بیایم رأی بدهم، بعضی از آدمهای این فهرستها را نمی‌شناسم امّا اعتماد میکنم به آن کسانی که [اینها را] معرّفی کرده‌اند، و نگاه میکنم ببینم آن کسانی که این فهرست را معرّفی کرده‌اند چه کسانی هستند؛ اگر دیدم اینها آدمهای متدیّن و مؤمن و انقلابی‌ای هستند، به حرفشان اعتماد میکنم و به [فهرست‌] آنها رأی میدهم؛ اگر دیدم نه، کسانی که این فهرست را داده‌اند کسانی هستند که به مسائل انقلاب، به مسائل دین، به مسائل استقلال کشور خیلی اهمّیّتی نمیدهند، دلشان دنبال حرف آمریکا و غیر آمریکا است، به حرفشان اعتماد نمیکنم؛ به نظر من این راه خوبی است- نگاه کنیم ببینیم این فهرستی که به ما داده میشود برای مجلس شورای اسلامی یا مثلاً برای مجلس خبرگان، این فهرست را چه کسی دارد به ما میدهد. به افرادی اعتماد بکنیم که واقعاً به دین‌داری اینها و به تقیّد اینها اعتقاد داشته باشیم؛ بدانیم اینها متدیّنند، بدانیم انقلابی‌اند، بدانیم در خطّند، در راه امامند، امام را واقعاً قبول دارند؛ راهش این است که اینها را بدانیم. اگرچنانچه کسانی این‌جور عمل بکنند و این تحقیق را بکنند، کار خودشان را انجام داده‌اند؛ خدای متعال ثواب خواهد داد، ولو اینکه در یک مورد، اشتباه هم اتّفاق بیفتد.۱۳۹۴/۱۰/۱۹

–  مجلس خبرگان هم خیلی مهم است. مجلس خبرگان، بظاهر -اگر به چشم ظاهری نگاه کنیم- هر سالی دو مرتبه می‌آیند دور هم جمع میشوند، می‌نشینند بحثهای سیاسی و غیرسیاسی میکنند و بعد هم متفرّق میشوند؛ نباید به این چشم نگاه کرد به مجلس خبرگان. مجلس خبرگان بنا است که رهبر انتخاب کنند؛ [این‌] شوخی است؟ آن روزی که رهبر فعلی در دنیا نباشد یا رهبر نباشد، باید اینها رهبر انتخاب بکنند. چه کسی را انتخاب خواهند کرد؟ آیا کسی را انتخاب خواهند کرد که در مقابل هجمه‌ی دشمن بِایستد، به خدا توکّل کند، شجاعت نشان بدهد، راه امام را ادامه بدهد؟ آیا چنین کسی را انتخاب میکنند یا کسی را انتخاب میکنند که جور دیگری است؟ این خیلی مهم است. کسی را شما میخواهید برای مجلس خبرگان انتخاب بکنید که در واقع، او رهبر را انتخاب خواهد کرد که کلید حرکت انقلاب در دست او است؛ این خیلی اهمّیّت دارد، این کار کوچکی نیست.۱۳۹۴/۱۰/۱۹

-راه امام، راه ایمان، عدالت، پیشرفت مادی و عزت است.۱۳۸۴/۰۳/۱۴

-امروز هم راه امام و فکر امام و هدف امام برای ملت ایران و امت اسلامی وسیله‌ی نجات است.۱۳۸۴/۰۳/۱۴

-امروز سعادت کشور ما در ادامه‌ی راه امام است.۱۳۸۴/۰۳/۱۰

-امروز همه‌ی آرمانهای بحقی که این ملت دارد، به‌وسیله‌ی خط امام و راه امام تأمین می‌شود.۱۳۸۴/۰۳/۱۰

-راه مردم، راه اسلام، انقلاب، خدا و امام بزرگوار است.۱۳۷۹/۰۷/۱۴

-راه امام خمینی (ره) ، راه نجات این کشور، هم در آغاز انقلاب، هم در دوران حیات آن بزرگوار بود و هم امروز هست.۱۳۷۸/۰۳/۱۴

-راه خدا و راه انقلاب و راه امام را پاس بدارید؛ پشت سر مسوولان دلسوزتان، بزرگان و هادیان و راهنمایان، دست در دست یکدیگر حرکت کنید و نگذارید وحدت شما خدشه‌دار شود.۱۳۷۷/۱۰/۲۸

-ملت، راه نجات خود را ادامه‌ى راه امام مى‌داند.۱۳۷۱/۰۳/۱۴

-راه امام، فقط با اخلاص طی‌شدنی است.۱۳۶۹/۰۳/۱۶

–  انقلاب‌ ما دارای‌ دو بعد بود: بعد داخلی‌ و بعد خارجی‌. در بعد داخلی‌، ملت‌ فداکار ایران‌ زندگی‌ دست‌ساخته‌ی‌ فرهنگ‌ غرب‌ و آلوده‌ به‌ فساد قدرتهای‌ استکباری‌ را به‌ زندگی‌ اسلامی‌ ـ که‌ آرزوی‌ همه‌ی‌ مردم‌ ایران‌ بود ـ تبدیل‌ کرد.

اهمیت‌ بعد خارجی‌ انقلاب‌، کمتر از بعد داخلی‌ آن‌ نیست‌. در بعد خارجی‌، انقلاب‌ ما توانست‌ ملتهای‌ مسلمان‌ را با هم‌ آشنا، و نسبت‌ به‌ یکدیگر دلسوز و علاقه‌مند کند.

ما که‌ امروز برای‌ امام‌(ره‌) عزادار هستیم‌، باید این‌ دو بعد را با کمال‌ جدیت‌ مورد توجه‌ و نظر قرار دهیم‌; والا اگر خدای‌ ناخواسته‌ راه‌ و وصیت‌ امام‌ فراموش‌ بشود ـ که‌ ان‌شاءالله‌ هرگز فراموش‌ نخواهد شد ـ نتایج‌ زحمات‌ طولانی‌ آن‌ بزرگوار از بین‌ خواهد رفت‌.۱۳۶۸/۰۴/۱۲

– آینده‌ی بسیار روشنی پیش روی ماست، که به سمت آن در حرکتیم؛ آینده‌یی که ملت ایران خواهد توانست به برکت اسلام و نظام اسلامی، هم عدالت اجتماعی و رفاه مادّی داشته باشد، و هم به استقلال کامل دست یابد. از روز اول پیروزی انقلاب، ما به سمت این آینده حرکت کرده‌ایم و به اعتقاد من، قسمتهای سخت‌ترش را پشت سر گذاشته‌ایم. نمی‌گویم بدون تحمل زحمت می‌شود به آن آینده رسید؛ اما می‌گویم با حفظ وحدت و ایمان و انگیزه و ادامه‌ی حرکت، می‌توان به آن دست یافت. عمده این است که ما یاد و راه و هدفهای امام(ره) را همیشه در خاطر داشته باشیم و آنها را حفظ کنیم.۱۳۶۸/۰۴/۰۷

–  در کنار صبر و وفا و استقامت شما، و با کسب کمکها و امدادهای الهی، همه‌ی ما – هرجا هستیم و در هر شهر و منطقه‌یی که زندگی می‌کنیم و به هر قشر و گروه اجتماعی‌یی که وابسته هستیم – دو وظیفه‌ی سنگین را برعهده داریم که باید آنها را به بهترین وجه انجام دهیم.
وظیفه‌ی اول این است که صلابت و ابهت و عزت انقلاب را حفظ کنیم و راه امام را با قاطعیت ادامه دهیم و تسلیم باج‌خواهیهای دشمنان اسلام و انقلاب نشویم. شرق و غرب عالم این انقلاب را شناخته‌اند و زورگوهای دنیا هم توقعشان را از جمهوری اسلامی کم کرده‌اند. ملتها و دولتهای ضعیف، با ضعف خود بزرگترین ضربه را به خودشان می‌زنند. چنین ملتها و دولتهایی، از طرف قدرتهای بزرگ مورد ترحم قرار نمی‌گیرند.۱۳۶۸/۰۴/۰۳

-وقتی که اعلام می‌‌کنیم راه اماممان را قاطعانه دنبال خواهیم کرد، اولین تکلیف این است که ببینیم عناصر اصلی حرکت امام (ره) چه بود.حرکتی که امام امت از حدود بیست سال پیش شروع کردند، منجر به تأسیس نظام و حکومتی شد که اسلام را مبنای زندگی قرار داد و با توفیق الهی کار را به جایی رساندند که اسلام و مسلمین در دنیا عزیز شدند. این راه، راهی طولانی و دشوار بود. پیمودن این مسیر، شرایطی داشت، و چون امام بزرگ ما حایز آن شرایط بود، توانست این راه را طی کند.
ما که می‌‌خواهیم آن راه را دنبال کنیم و بر این نیت هم صادقیم، باید ببینیم که آیا آن شرایط را در خودمان ایجاد کرده‌ایم یا خیر؛ این مهم است. یقیناً امام با همان روحیه و روشی حرکت می‌کرد که پیامبران الهی حرکت می‌کردند. راه و هدف او هم براساس راه و هدف پیامبران بود. آنها در پیمودن راه دشوار خود، عواملی را ملاحظه می‌کردند. «قال موسی لقومه استعینوا باللَّه واصبروا انّ الارض للَّه یورثها من یشاء من عباده والعاقبه للمتّقین». اول، صبر و استقامت؛ و دوم، استعانت به خدا و تکیه به او. این دو عامل حتماً لازم است و اگر نباشد، راه طی نخواهد شد. اگر امام(ره) این دو عامل را در نظر نمی‌داشت، نمی‌توانست راه را طی کند. او بر مشکلات و سختیها و کمبودها و فشارها و طعنه‌ها و شایعه‌پراکنیها و شماتتهای دشمن، صبر واستقامت کرد. نمی‌توان انتظار داشت که دشمن توطئه و دشمنی نکند؛ او دشمن است و توطئه و دشمنی خواهد کرد. این ما هستیم که باید در مقابل مشکلات و توطئه‌هایی که دشمن سر راه ما می‌گذارد، صبر و استقامت کنیم و نسبت به ادامه‌ی راه، خسته و کسل و ملول نشویم. از طرف دیگر، باید از خدا استعانت بجوییم و با او رابطه داشته باشیم و راه او را درست بدانیم و جز حول و قوّه‌ی الهی، به نیروی دیگری اعتقاد نداشته باشیم.۱۳۶۸/۰۳/۳۱

-برادران و خواهران! انقلاب بزرگ اسلامی ما، تمام مسلمانان دنیا را امیدوار کرده است. اگر مسلمانان در شرق وغرب عالم و در آسیا و اروپا و آفریقا، برای ارتحال امام(ره) عزادار می‌شوند و مثل ملت ایران عزاداری می‌کنند، به دلیل امیدی است که حرکت ملت ایران به رهبری امام در دلهای آنها به وجود آورده است. آنها امام بزرگوار ما را مظهر آرزوها و امیدهای خودشان به حساب می‌آوردند؛ لذا در غم آن عزیز، آن‌گونه عزاداری می‌کردند. انقلاب ما در دلهای مسلمانها امید به وجود آورده است. ما باید این امیدواری را حفظ کنیم. در صورتی این امید حفظ خواهد شد که در همان خط و راهی که امام عزیز، ملت و مسؤولان را به سمت اهداف انقلاب حرکت دادند، ادامه‌ی مسیر بدهیم و از هیچ چیز نترسیم.۱۳۶۸/۰۳/۳۰

– بعد از رحلت رسول گرامی(ص) نیز مسلمانان در هر سطحی که بودند چه در سطح امیرالمؤمنین(ع) یا فاطمه‌ی زهرا(س)، و چه در سطح مسلمانان معمولی آن روز، که طبعاً احساسات و برداشتهای مشابه یکدیگر هم نداشتند – احساس کردند که باید راه آن بزرگوار را ادامه دهند؛ همچنان که امروز شما ملت ایران احساس می‌کنید که باید راه امام(ره) را ادامه دهید.
اگر ما امام را دوست داریم – که واقعاً همین‌گونه است و هیچ‌کس نمی‌تواند تردید کند که ملت ایران در عشق و محبت به امام صادق نیست – باید راه و درس او را زنده نگهداریم و هدفهایش را، هدفهای حقیقی و اصلی انقلاب به حساب آوریم و به سمت آنها حرکت کنیم و هدف دیگری از خودمان درست نکنیم. هدفهای امام(ره) مشخص و روشن است و احتیاج به کار زیاد ندارد.
حال که خدای متعال این‌طور مقدر کرد که بنده‌ی صالحش در نیمه‌ی این راه بار را به دیگران بسپارد و به ملکوت اعلی‌ بپیوندد و در جوار او آرام بگیرد، ما نخواهیم گذاشت این بار روی زمین بماند. باید همه‌ی آحاد ملت – کوچک و بزرگ – مسؤولان در سطوح مختلف و هرکس که کاری در دستش است، این نکته را حدیث نفس خود کند و پیمان ببندد که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهای او حرکت کند. در این صورت، عشق و محبت و ارادت و شاگردی ما نسبت به او صادق خواهد بود؛ والّا اگر در فراق او گریه کنیم و بر سر و سینه‌ی خود بزنیم، ولی راه او را از سمت دیگر ادامه دهیم، محبت و احترام و وفاداری ما صادقانه نخواهد بود. وفاداری این است که عیناً در همان خط و هدف او حرکت کنیم و به بیراهه نرویم.
– برادران عزیز! درست است که شما مورد توجه امام(ره) و سرباز او بودید و هستید و آن عزیز از شما راضی بود، ولی باید به این نکته توجه کنید که راهی را که امام(ره) دنبال می‌کرد و کار سنگینی که او انجام می‌داد، فقط با عقل و درایت و قوّت بدنی و نیروی سیاسی پیش نمی‌رفت؛ او از خلوص و صفای باطنی و رابطه‌ی با خدا نیز برخوردار بود، تا توانست این موفقیتها را به دست آورد. هرچند خصوصیات بشری امام، در مرتبه‌یی بالاتر از افراد معمولی بود، ولی کسی خیال نکند که این انقلاب، صرفاً با حکمت و قوّت عقلانی و خصوصیات معمولی و بشری امام به پیروزی رسید و ادامه یافت.۱۳۶۸/۰۳/۱۸

 

اصول امام خمینی(ره) از دیدگاه مقام معظم رهبری

 

– من آنچه نیازِ امروز میدانم، ایستادگی بر اصول انقلاب در درجه‌ی اوّل است. اصول انقلاب هم همان چیزهایی است که در وصیّت‌نامه و بیانات امام وجود دارد؛ اینها پایه‌ها و ستونهای انقلاب است.۱۳۹۵/۰۸/۲۶

– محتوای آن امامی که توانست دنیا را تکان بدهد، همین چیزهایی است که در این وصیّت‌نامه و مانند اینها هست؛ نمیشود امام را تأویل کرد، نمیشود امام را برخلاف آنچه بود معنا کرد، حرفهای او موجود است.۱۳۹۵/۰۸/۲۶

– نگاه کنید به بیانات امام؛ امام، خیلی مرد عمیقی بود، خیلی مرد پُرمغزی بود؛ همین‌که معروف است:
آنچه در آینه جوان بیندپیر در خشت خام آن بیند در مورد امام واقعاً صادق بود. آن تحلیلی را که حالا باید جلوی انسان بیاورند، تماشا کند، بخواند، دقّت کند، تا به یک نتیجه‌ی عمقی برسد، این را امام همین‌طور نگاه که میکرد میفهمید؛ مرد پخته، مرد آگاه. شما نگاه کنید ببینید روی چه چیزهایی این مردِ حکیمِ پخته‌ی آگاه تکیه کرده، آنها اساسِ مسئله است، مسائل اساسی آنها است. اینها را نبایستی بتوانند تغییر بدهند؛ یک شکل مخالفت با نظام و مخالفت با انقلاب مخالفت با این چیزها است. اگر چنانچه در کارهای ما، در حرفهای ما، در جهت‌گیری‌ها و رویکردهای تبلیغی ما مخالفت با آن مبانی وجود داشته باشد ضدّیّت با انقلاب و ضدّیّت با نظام اسلامی و ضدّیّت با اسلام سیاسی‌ای است که تحقّق پیدا کرده.۱۳۹۴/۱۲/۲۵

  • یکی از اصول امام(ره) عبارت از: اعتماد به وعده‌ی الهی و بی‌اعتمادی به قدرتهای مستکبر
    یکی از اصول امام اتّکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده‌ی الهی، و نقطه‌ی مقابل، بی‌اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است؛ این یکی از اجزاء مکتب امام است. اتّکال به قدرت الهی؛ خدای متعال وعده داده است به مؤمنین؛ و کسانی که این وعده را باور ندارند در کلام خودِ خداوند لعن شده‌اند: وَ لَعنَهُمُ اللَّه،(۱) وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِم،(۲) آن کسانی که «اَلظّآنّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَهُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ سآءَت مَصیرًا».(۳) اعتقاد به وعده‌ی الهی، به صدق وعده‌ی الهی – که فرموده است «اِن تَنصُروا االلهَ یَنصُرکُم»(۴) – یکی از ارکان تفکّر امام بزرگوار ما است؛ باید به این وعده اعتماد و اتّکال کرد. نقطه‌ی مقابل، به دل‌خوش‌کُنَک‌های دشمنان، مستکبران، قدرتهای جهانی، مطلقاً نباید اعتماد کرد؛ این هم در عمل امام، در رفتار امام، در بیانات امام به‌طور کامل مشهود است. این اتّکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او، موجب میشد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان میکرد، چون اتّکاء به خدا داشت، نه اینکه نمیدانست قدرتها بدشان می‌آید، نه اینکه نمیدانست آنها عصبانی میشوند، میدانست امّا به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت. در برابر حوادث، دچار رودربایستی نشد؛ به یکی از نامه‌ها – امام شاید به دو نامه از نامه‌های سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر، – که به او نوشته بودند جواب داد، امام به آن نامه، با صراحت تمام، مطلب را جواب داد که همان‌وقت در صداوسیمای جمهوری‌اسلامی پخش شد. البتّه امام مؤدّبانه حرف میزد امّا مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامه‌ها بیان کرد و این توکّل خود را امام مثل خونی در شریان ملّت جاری کرد؛ ملّت هم اهل توکّل به خدای متعال شد، به نصرت الهی معتقد شد، و در این راه وارد شد. اینکه امام به مستکبرین هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب میشد که به وعده‌های آنها اعتنائی نکند. رئیس‌جمهور آمریکا – ریگان، که رئیس‌جمهور مقتدری هم بود – به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام به او اعتنائی نکرد، پاسخی به او نداد و اعتنائی نکرد و وعده‌ای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت.

در یک مورد دیگر، یک وعده‌ای در مورد پایان جنگ تحمیلی، یکی از دولتهای وابسته‌ی به آمریکا داده بود، بحث صدها میلیارد یا هزار میلیارد در میان بود، امام اعتنائی به آن نکردند، اعتماد نکردند. ما حالا در قضایای گوناگون جاری خودمان داریم همین معنا را لمس میکنیم، می‌بینیم که چطور نمیشود به وعده‌ی مستکبرین اعتماد کرد، به حرفهایی که در جلسه‌ی خصوصی میزنند نمیشود اعتماد کرد، این را داریم لمس میکنیم. امام آن را جزوِ خطوط اصلیِ کار خود قرار داد، اعتماد به خدا، بی‌اعتمادی به مستکبران. این البتّه به معنای قطع رابطه‌ی با دنیا نبود، [چون‌] سران کشورها به مناسبتهای مختلف برای امام پیام تبریک میفرستادند، امام هم به پیام تبریک آنها جواب میداد. ارتباط این‌جوری، در حدّ معمول، مؤدّبانه و محترمانه وجود داشت امّا هیچ‌گونه اعتمادی به مستکبرین و قلدران و تبعه و دنباله‌روان آنها وجود نداشت.۱۳۹۴/۰۳/۱۴

مصادیق اعتماد نکردن امام(ره) به مستکبرین
– اتّکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او، موجب میشد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان میکرد، چون اتّکاء به خدا داشت، نه اینکه نمیدانست قدرتها بدشان می‌آید، نه اینکه نمیدانست آنها عصبانی میشوند، میدانست امّا به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت. در برابر حوادث، دچار رودربایستی نشد؛ به یکی از نامه‌ها – امام شاید به دو نامه از نامه‌های سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر، – که به او نوشته بودند جواب داد، امام به آن نامه، با صراحت تمام، مطلب را جواب داد که همان‌وقت در صداوسیمای جمهوری‌اسلامی پخش شد. البتّه امام مؤدّبانه حرف میزد امّا مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامه‌ها بیان کرد و این توکّل خود را امام مثل خونی در شریان ملّت جاری کرد؛ ملّت هم اهل توکّل به خدای متعال شد، به نصرت الهی معتقد شد، و در این راه وارد شد. اینکه امام به مستکبرین هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب میشد که به وعده‌های آنها اعتنائی نکند. رئیس‌جمهور آمریکا – ریگان، که رئیس‌جمهور مقتدری هم بود – به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام به او اعتنائی نکرد، پاسخی به او نداد و اعتنائی نکرد و وعده‌ای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت.
در یک مورد دیگر، یک وعده‌ای در مورد پایان جنگ تحمیلی، یکی از دولتهای وابسته‌ی به آمریکا داده بود، بحث صدها میلیارد یا هزار میلیارد در میان بود، امام اعتنائی به آن نکردند، اعتماد نکردند. ما حالا در قضایای گوناگون جاری خودمان داریم همین معنا را لمس میکنیم، می‌بینیم که چطور نمیشود به وعده‌ی مستکبرین اعتماد کرد، به حرفهایی که در جلسه‌ی خصوصی میزنند نمیشود اعتماد کرد، این را داریم لمس میکنیم. امام آن را جزوِ خطوط اصلیِ کار خود قرار داد، اعتماد به خدا، بی‌اعتمادی به مستکبران. این البتّه به معنای قطع رابطه‌ی با دنیا نبود، [چون‌] سران کشورها به مناسبتهای مختلف برای امام پیام تبریک میفرستادند، امام هم به پیام تبریک آنها جواب میداد. ارتباط این‌جوری، در حدّ معمول، مؤدّبانه و محترمانه وجود داشت امّا هیچ‌گونه اعتمادی به مستکبرین و قلدران و تبعه و دنباله‌روان آنها وجود نداشت.۱۳۹۴/۰۳/۱۴

  • اختلاف امام(ره) با دولت موقت بر سر حضور آمریکایی ها در ایران
    [یکی از اصول امام(ره)]در بُعد خارجی [است‌]. امام صریحاً در جبهه‌ی مخالف قلدران بین‌المللی و مستکبران قرار داشت، هیچ ملاحظه‌ای نمیکرد. این است که امام در مقابله‌ی میان قلدران و مستکبران و قدرتهای زورگوی عالم با مظلومان، در جبهه‌ی مظلومان بود؛ صریح و بدون ملاحظه و بی‌تقیّه این را بیان میکرد. طرف‌دار جدّیِّ مظلومان جهان بود. امام با مستکبرین سرِ آشتی نداشت. واژه‌ی «شیطان بزرگ» برای آمریکا، یک ابداع عجیبی از سوی امام بود. امتداد معرفتی و عملی این تعبیر شیطان بزرگ خیلی زیاد است. وقتی شما یک کسی را، یک دستگاهی را شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار شما در مقابل او چگونه باشد، باید احساسات شما نسبت به او چگونه باشد؛ امام تا روز آخر، نسبت به آمریکا همین احساس را داشت؛ عنوان شیطان بزرگ را، هم به کار میبرد، هم از بن دندان اعتقاد به این معنا داشت. در مقابل از اوّل انقلاب کسانی بودند که توجّه نمیکردند که آمریکا عقبه‌ی تغذیه‌کننده‌ی رژیم طاغوتی است که به‌وسیله‌ی ملّت ایران برافتاد. ملّت ایران رژیم طاغوت را ساقط کردند، امّا کسانی بودند آن روز که با حضور آمریکایی‌ها، با فعّالیّت آنها – حتّی فعّالیّت برخی از نهادهای آمریکایی – در داخل کشور موافق بودند! اختلاف عمده‌ی دولت موقّت با امام بزرگوار سر این قضیّه بود؛ ما از نزدیک میدیدیم. آنها توجّه نمیکردند که آمریکا تغذیه‌کننده‌ی رژیم طاغوت بود؛ این رژیم حالا برافتاده است امّا آن دستگاه تغذیه‌کننده هنوز باقی است، فعّال است، اگر به او میدان داده شود، مجال داده شود، دوباره مشغول خواهد شد و ضربه خواهد زد و نقاط ضعف را جستجو خواهد کرد و از آن نقاط ضعف وارد خواهد شد؛ این را توجّه نمیکردند. امام این را میدید، لذا موضع‌گیری امام در زمینه‌ی مسئله‌ی لانه‌ی جاسوسی ناشی از همین نگاه و همین دیدگاه بود. در دنیا کسانی به این نقطه توجّه نکردند و ضربه‌اش را خوردند که حالا نمیخواهیم کسانی را شماتت و ملامت کنیم؛ امّا این ضربه‌ای است که بعضی خوردند، به‌خاطر اینکه رژیم‌های مرتجع و مستکبر را ساقط کردند، [ولی‌] عقبه‌ی آنها را نادیده گرفتند. امام این عقبه را از روز اوّل دید، با آن مقابله کرد؛ لذا تا آخر، امام علیه آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیّتی آمریکا موضع داشت.۱۳۹۴/۰۳/۱۴

– امام بزرگوار در طول این سالیان دراز از فلسطین حمایت کرد، دفاع کرد. از فلسطین دفاع کرد، از افغانستان دفاع کرد. آن روزی که شوروی‌ها وارد افغانستان شدند، با اینکه ما گرفتار دشمنی آمریکا بودیم – دولتها معمولاً در این مواقع که با یک طرف گرفتاری دارند، با طرف دیگر میسازند – امام بزرگوار در همان حال در مقابل شوروی موضع قاطع گرفت، که این موضع قاطع را حتّی بعضی از دولتهایی که گرایش غربی داشتند هم نگرفتند امّا امام بزرگوار بدون هیچ ملاحظه‌ای از ملّت افغانستان حمایت کرد، از ملّت لبنان حمایت کرد، فلسطینی‌ها را با کمال صمیمیّت مورد حمایت خودش قرار داد. این منطق امام است در مورد مقابله‌ی با استکبار. با این منطق امروز میشود قضایای دنیا را شناسایی کرد، موضع درست را میشود فهمید. امروز ما به همان اندازه‌ای که با رفتار وحشیانه و ظالمانه‌ی جریان داعش در عراق و در سوریه مخالفیم، به همان اندازه با رفتار ظالمانه‌ی پلیس فدرال آمریکا در داخل کشورشان مخالفیم – اینها هر دو مثل هم هستند – به همان اندازه با محاصره‌ی غزّه که محاصره‌ی ظالمانه‌ای است علیه مردم مظلوم غزّه مخالفیم، به همان اندازه با بمباران مردم مظلوم و بی‌پناه یمن مخالفیم، به همان اندازه با سخت‌گیری‌هایی که علیه مردم بحرین به‌وجود می‌آید مخالفیم، به همان اندازه با حمله‌ی هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به مردم در افغانستان و در پاکستان مخالفیم. این منطق، منطق امام است. هرجا ظلم هست دو طرف وجود دارد: ظالم و مظلوم؛ ما طرف‌دار مظلومیم، مخالف با ظالمیم؛ این موضع‌گیری‌ای است که امام بصراحت انجام میداد و این یکی از خطوط اصلی است.۱۳۹۴/۰۳/۱۴

– امام بزرگوار از اوّل شروع نهضت، همه‌ی حرف خود را صریح، بدون ابهام بیان کرد. از اوّل، امام رژیم طاغوتیِ موروثیِ استبدادیِ سلطنتی را نفی کرد، ملاحظه نکرد؛ از اوّل معلوم بود که امام دنبال یک نظام و یک تشکیلات مردمی است.۱۳۹۲/۱۱/۱۹

– امام در قضیّه‌ی مقابله‌ی با شبکه‌ی صهیونیستیِ خطرناکی که بر دنیا میخواهد حکومت بکند، هیچ ملاحظه‌ای نکردند، حرفی را پوشیده نگذاشتند، صراحتاً در مقابل صهیونیسم موضع گرفت.۱۳۹۲/۱۱/۱۹

– امام در مقابل رژیم صهیونیستی که یک رژیم جعلی و غاصب است که بر منطقه‌ی فلسطینِ مظلوم حکومت میکند، صریحاً موضع گرفت؛ هیچ ملاحظه و پرده‌پوشی نکرد.۱۳۹۲/۱۱/۱۹

– نظام سلطه در شکل کامل خود تجسّم و تجسّد پیدا میکند در رژیم و دولت کنونی ایالات متّحده‌ی آمریکا؛ لذا امام صریحاً در مقابل آمریکا موضع گرفت.۱۳۹۲/۱۱/۱۹

– منش و ذات و رفتار دولت ایالات متّحده‌ی آمریکا، مداخله‌گری و سلطه‌گری است؛ امام در مقابل این، موضع صریح و شفّاف گرفت.۱۳۹۲/۱۱/۱۹

– راز ماندگاری نظام جمهوری اسلامی بر ریل انقلاب و بر خطوط اصلی امام بزرگوار، صراحت بوده است؛ هیچ نبایستی این شفّافیّت را، این صراحت را از دست داد. در مقابل مخالفان، در مقابل دوستان، در مقابل دشمنان، مواضع جمهوری اسلامی باید مواضع شفّافی باشد.۱۳۹۲/۱۱/۱۹

  • تاکتیک‌ها را میتوانند عوض کنند، شیوه‌های کار را میتوانند عوض کنند، [امّا] اصول، همچنان مستحکم باید بماند؛ این راز استحکام انقلاب و راز پیشرفت کشور است.۱۳۹۲/۱۱/۱۹

– محور همه اصول و قواعد کار امام بزرگوار ما در دو چیز خلاصه مى‌شد: اسلام و مردم. اعتقاد به مردم را هم امام بزرگوار ما از اسلام گرفت.۱۳۸۲/۰۳/۱۴